اما اصولا «خوف از خدا» به چه معنا است؟ آیا امكان دارد در عین حال كه انسان از چیزى و كسى مىترسد، رابطه محبت و مودت نیز با او داشته باشد و به عبارتى از ترس خود لذت ببرد و برایش امرى مطلوب باشد؟! این سؤال به ویژه در این زمانه كه همه به دنبال شادى و پاى كوبى و دست افشانى هستند تا گریه و زارى و ترس، جدىتر مىشود.
هم چنان كه اشاره كردیم وجود این مطلب (خوف از خدا) در فرهنگ اسلامى و در قرآن
( صفحه 351)
و روایات، وترغیب و تشویق به آن، و ممدوح بودنش، امرى انكارناپذیر و مسلّم است. با این همه، برخى خواستهاند با طرح برخى شبهات بى مایه و ضعیف، در این مسأله تردید روا دارند. مثلاً گاهى گفته مىشود انسان از موجودات وحشتناك مىترسد؛ مگر خداى متعال موجودى ترسناك و وحشتناك است كه از آن بترسیم؟! روشن است كه این شبهه، سخنى بسیار سبك و كودكانه، و پاسخ آن بسیار روشن است. پاسخ همه این قبیل شبهات این است كه خوف از خدا در واقع به سبب اعمال خود ما، و نظامى است كه خداوند براى اعمال زشت مقرر فرموده است. خداى متعال نظام هستى را طورى قرار داده كه در آن، ارتكاب گناه آثارى سوء در پى دارد. خداوند در روز قیامت انسان را زنده مىكند و اگر فرد با ارتكاب گناه مستحق عقاب گردیده باشد او را به جهنم مىبرد و عذاب مىكند. این نظام لایتغیر جهان هستى است. چون چنین است، ما از آن مىترسیم كه در اثر اعمال زشت و گناهان خویش مشمول این نظام گردیم و خداى ناكرده به آتش قهر الهى گرفتار آییم. بنابراین خدا موجودى وحشتناك و ترسناك نیست، بلكه آنچه ترسناك است اعمال و رفتارهاى سوء خود ما است كه ممكن است بر اساس نظامى كه خداوند مقرر فرموده، ما را به سوى جهنم و عذاب الهى سوق دهد. در هر صورت، با مسلّم بودن اصل «ممدوح بودن خوف از خدا» در فرهنگ اسلامى، سؤال اصلى این است كه چه كنیم تا این حالت در ما ایجاد شود؟ ما به دنبال «خشوع» در نماز هستیم، و یكى از راه هاى پیدا كردن خشوع در نماز، رسیدن به حالت «خوف از خدا» است. از این رو باید در مورد چگونگى به دست آوردن این حالت بحث كنیم.