پیش از این بیان شد كه ریشه همه مفاسد، انحراف ها و سقوط هاى انسان «غفلت» است. در این باره به آیه شریفه 179 از سوره اعراف و برخى آیات دیگر اشاره كردیم. توضیح دادیم كه مراد از این غفلت، «مطلق غفلت» نیست، بلكه غفلتى خاص منظور است. براساس تحلیلى كه انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم كه منظور از این غفلت، غفلت از «هویت انسانى» است. بُعدى از وجود ما با سایر حیوانات تفاوتى ندارد و در این بعد ما با آنها اشتراك داریم. نسبت به این بعد از وجود خود، ما نه تنها غفلت نمىورزیم بلكه اتفاقاً بیشترین توجه ما به همین بعد از وجودمان است. وجود ما بعد دیگرى نیز دارد كه با این بعد قابل مقایسه نیست و هم او است كه منشأ تكلیف انسان مىشود و زمینه عروج انسان به جوار قرب الهى و مقام خلیفة اللهى را فراهم مىسازد. «هویت انسانى» انسان در واقع مربوط به همین بعد از وجود او است.
البته اینكه بخواهیم حقیقت این هویت را تبیین كنیم كارى بس مشكل است، ولى اجمالا مىدانیم حیثیتى در وجود انسان هست كه توجه به آن موجب رشد و كمال انسان، و عدم توجه به آن موجب سقوط وى مىگردد. كمالى كه در اثر توجه به این بعد براى انسان حاصل مىشود اختصاص به انسان دارد و هیچ حیوانى نمىتواند به آن مرتبه برسد. حیوانات هرچقدر هم باهوش و از قدرت یادگیرى بالا برخوردار باشند تا آن قله رفیع كمال انسانى فرسنگ ها فاصله خواهند داشت. از آن سو نیز به آن اندازه كه انسان مىتواند سقوط كند هیچ حیوانى نمىتواند. هیچ حیوانى در اثر سقوط و عدم تكامل، مستحق عذاب ابدى و خلود در آتش نخواهد شد. این، «هویت انسانى» انسان است كه امكان آن درجه از تكامل یا سقوط را براى او فراهم
( صفحه 92)
مى كند. اگر ما از این بعد وجود خودمان غافل شویم و فقط به همان بعد حیوانى و مادى خود توجه كنیم عملا خود را در حد حیوانات تنزل داده ایم. اگر كسى تمام همّش خواب و خور و شهوت باشد، نمىتوان نقطه برترى و تمایزى براى او با حیوان قایل شد. از همین رو است كه خداوند در قرآن در توصیف چنین انسان هایى مىفرماید: أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ(133) آنان همانند چهارپایان بلكه پست ترند. بعد حیوانى وجود ما مَركبى است كه بعد انسانى وجودمان باید با استفاده از آن به كمال برسد. از این رو نباید جاى راكب و مركوب را عوض كنیم و بعد انسانى را در خدمت بعد حیوانى قرار دهیم. بعد انسانى باید بر بعد حیوانى سوار و حاكم باشد، نه آنكه بعد انسانى تحت سیطره بعد حیوانى درآید. ما باید مهار بعد حیوانى را در دست داشته باشیم، نه آنكه مهار خود را به دست آن بسپاریم.
بنابراین براى فاصله گرفتن از حضیض حیوانى و سقوطِ «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» باید از «غفلت از خود» درآییم و به هویت انسانى خود «توجه» كنیم؛ باید «خود غفلتى» را به «خود آگاهى» تبدیل كنیم. در جلسه پیش گفتیم كه لازمه خودآگاهى و توجّه به هویت انسانى، توجه به سه مطلب است: 1. مبدأ من كجا است و از كجا و چگونه به وجود آمده ام؟ 2. سرانجام من چیست و به كجا خواهم رسید؟ 3. مسیر بین این مبدأ تا مقصد را چگونه باید طى كنم؟
اشاره كردیم كه پاسخ به این سه پرسش، در واقع همان اصول سه گانه اعتقادى: توحید، معاد و نبوت است. پاسخ صحیح این سؤال كه از كجاییم، این است كه از خدا هستیم. این همان اصل توحید است. پاسخ صحیح این سؤال كه به كجا مىرویم، این است كه به سوى ابدیت مىرویم و نیل به ثواب یا عقاب ابدى خداوند، پایان مسیر ما است. این همان اصل معاد است. پاسخ این سؤال نیز كه برنامه ما بین این مبدأ و مقصد چیست، این است كه باید طبق دستورى كه خداوند به وسیله انبیا براى ما فرستاده، عمل كنیم. این همان اصل نبوت است.
از این رو متعلَّق آن غفلتى كه انسان را تا «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» سقوط مىدهد، یكى از این سه امر است. به همین دلیل نیز آیاتى دیگر از قرآن، در بیان اینكه چرا گروهى از انسان ها به سرانجام شومى دچار شده و گرفتار عذاب الهى گردیدهاند، غفلت از خدا و قیامت و آیات الهى را ذكر مىكند؛ مثلاً مىفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ
( صفحه 93)
بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ(134) در حقیقت كسانى كه از راه خدا به در مىروند، به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كردهاند عذابى سخت خواهند داشت.