یكى دیگر از آیاتى كه خسران برخى از انسان ها را به سبب فراموشى معاد و روز قیامت متذكر گردیده این آیه شریفه است: اَلْیَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا(206) همانگونه كه دیدار امروزتان را فراموش كردید، ما هم امروز شما را فراموش خواهیم كرد. روشن است كه مراد از اینكه «ننساكم: شما را فراموش مىكنیم» این نیست كه این افراد از دایره علم و آگاهى خدا
( صفحه 143)
بیرون مىروند! خداى متعال مبرّا از نسیان و فراموشى و هرگونه عیب و نقصى است؛ بلكه منظور این است كه نعمت ها و الطاف خود را از ایشان دریغ مىكنیم. این تعبیر در عرف محاوره خودمان نیز وجود دارد. مقصود این است كه همانگونه كه كافران در فكر این نبودند كه روزى با خدا ملاقات خواهند كرد، خداوند نیز در روز قیامت نظر لطف و عنایت خود را از ایشان دریغ خواهد فرمود و به آنان توجهى نمىكند، چنان كه گویى آنان را از یاد برده است.
در آیهاى دیگر مىفرماید:وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى(207) و هر كس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگى تنگ [و سختى]خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مىكنیم. مىگوید: «پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور كردى با آنكه بینا بودم؟» [خدا]مى فرماید: همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همانگونه فراموش مىشوى. «اعراض» یعنى غفلت عمدى. اعراض از ذكر، یعنى اگر زمینه یاد خدا هم برایش فراهم شود روى بر مىگرداند. چنین كسى زندگانى سختى خواهد داشت. مفسران معمولاً فرمودهاند این زندگى سخت اختصاص به آخرت ندارد بلكه در همین دنیا نیز زندگىاش با نگرانى و اضطراب همراه است. قرآن مىفرماید آرامش دل ها فقط از راه «یاد خدا» به دست مىآید: أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(208) آگاه باش كه دل ها فقط با یاد خدا آرام مىگیرد. طبیعتاً كسانى كه از یاد خدا روى گردان هستند آرامش روحى ندارند و همیشه نوعى اضطراب در وجودشان هست؛ و همین اضطراب و ناآرامى مایه سختى زندگى دنیایشان مىباشد. در آخرت نیز از همان ابتداى شروع محشر و قیامتْ مشكلاتشان شروع مىشود. اولین مشكل آنها این است كه كور وارد صف محشر مىشوند: وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى. این جا است كه به خدا اعتراض مىكند كه، خدایا من در دنیا چشم داشتم و بینا بودم، چرا مرا كور محشور كردى؟ پاسخ مىآید: كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى؛ تو در دنیا با اینكه چشم داشتى، آیات ما را نادیده انگاشتى و آیاتى كه برایت فرستادیم، چشم بر هم گذاشتى و ندیدى و ما را به فراموشى سپردى. اكنون به جزاى آن بى اعتنایى، نابینا محشور شدهاى و ما نیز در این جا به تو اعتنایى نخواهیم كرد و الطاف و نعمت هایمان را از تو دریغ خواهیم نمود.
( صفحه 144)
به هر حال نسیان خدا، نسیان صفات و افعال و آیات او، و آخرت كه آن هم یكى از افعال و آیات الهى است، موجب بدبختى و محرومیت انسان و مسخ هویت انسانى او خواهد شد. اگر انسان بخواهد به سعادت و به آن مقامى كه شایسته انسانیت او است و خداوند برایش در نظر گرفته برسد، باید به خدا و آفریدگارخود توجه كند. اگر خدا را فراموش كرد خود را نیز از یاد خواهد برد(209) وقتى كسانى خود را فراموش كردند، سرنوشت خود، و اینكه براى چه خلق شدهاند، و راهى را كه باید براى رسیدن به سعادت بپیمایند نیز فراموش خواهند كرد و از صف اشقیا و جهنمیان سر در خواهند آورد.