آیاتى از قرآن كه به تفكر امر كرده، بخشى از آنها به تفكر درباره صفات و افعال الهى ترغیب مىكند. تفكر در افعال و صفات الهى و شناخت دقیق آنها موجب مىشود انسان خدا را با موجودات دیگر اشتباه نگیرد و اوصاف و شؤونى را كه اختصاص به خداوند دارد به سایر موجودات نسبت ندهد. انسان گرچه فطرتاً خداجو و خداشناس است امّا گاهى ممكن است به اشتباه، موجودات دیگرى را جاى خدا بنشاند. قرآن مىفرماید مشركین مكه و جزیرة العرب كه بت مىپرستیدند، منكر خدا نبودند؛ اشكالشان در تشخیص اوصاف و افعال مختص به خداوند بود: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ(231)و اگر از ایشان بپرسى: «چه كسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را [چنین]رام كرده است؟» حتماً خواهند گفت: «الله». بسیارى از آنان مىگفتند ما باید این بت ها را بپرستیم تا به خدا نزدیك شویم: ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى(232) ما آنها (بت ها) را جز براى اینكه ما را بیشتر به خدا نزدیك كنند، نمىپرستیم.
اشتباه آنها در این بود كه نمىدانستند بت ها با چنین اوصافى نمىتوانند معبود واقع شوند و مایه تقرب انسان به خدا گردند. اگر صفات خدا را به درستى مىشناختند، مىدانستند كه هرگز خداوند امر به عبادت بت و سجده در برابر آن نمىكند.
( صفحه 156)
بنابراین بخشى از تفكر ما باید به تفكر درباره صفات خداوند اختصاص یابد تا با شناخت بهتر صفات الهى، در تعیین مصداق به اشتباه نیفتیم.