براى ایجاد انگیزه در انسان ها جهت حركت بسوى قرب الى اللّه، همانگونه كه اشاره كردیم، قرآن گاهى زبان تشویق را انتخاب مىكند. آیات فراوانى كه از باغ و درخت و حورالعین و نهر شیر و عسل و مانند آنها صحبت مىكند از این قبیل است. قرآن مىگوید اگر نفس را مراقبت كنى و آن را به كمال برسانى این نعمت ها و پایانى خوش در انتظار تو خواهد بود.
اما همیشه زبان تشویق نیست، بلكه گاهى نیز از انذار استفاده مىكند. قرآن به انسان هشدار مىدهد كه اگر از نفست مواظبت نكنى، به انواع آفت ها مبتلا مىگردد و مىپوسد و از بین مىرود. قرآن مىفرماید،اى انسان مراقب باش، نكند بعد از پنجاه سال در اثر بلایى كه بر سر خود آوردهاى به حسرت و پشیمانى گرفتار شوى.
ما اگر نهالى را در باغچه منزلمان بكاریم و چند سال به امید ثمر دادن براى آن زحمت بكشیم اما در نهایت بى هیچ میوهاى خشك شود و از بین برود آیا افسوس نمىخوریم و ناراحت نمىشویم؟ وجود ما نیز نهالى است كه خداوند آن را در زمین دنیا غرس كرده و باید با آبیارى و توجه و مراقبت ما به ثمر بنشیند. اگر پس از پنجاه سال، هیچ ثمرى ندهد آیا ناراحتى و پشیمانى ندارد؟
از این رو یكى از ابزارهاى قرآن براى ایجاد انگیزه «تزكیه نفس» در انسان، همین هشدارها و بیم دادن ها است. آیات فراوانى با بیان ها و مطالب مختلف و متعدد در این زمینه وارد شده است. بیان عذاب هاى جهنم یكى از همین هشدارها است: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ(50) به زودى كسانى را كه به آیات ما كفر ورزیدهاند، در آتشى [سوزان] در آوریم؛ كه هر چه پوست هاشان بریان گردد، پوست هاى
( صفحه 45)
دیگرى بر جایش برویانیم تا عذاب را بچشند. در جایى دیگر مىفرماید: إِنّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْكافِرُ یا لَیْتَنِی كُنْتُ تُراباً(51) ما شما را از عذابى نزدیك هشدار دادیم: روزى كه آدمى هر آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد؛ و كافر گوید: «كاش من خاك بودم.» آرى، روزى فرا مىرسد كه كسانى مىبینند درخت وجودشان هیچ ثمرى نداشته است؛ آن روز آنان از فرط حسرت و پشیمانى آرزو مىكنند كهاى كاش به جاى انسان خاك مىبودند! گرفتار آمدن انسان به چنین مصیبتى امرى است كه انسان خود این بلا را بر سر خویش آورده است: إِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئاً وَ لكِنَّ النّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(52) خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمىكند، لیكن مردم خود بر خویشتن ستم مىكنند. آنچه لطف خدا ایجاب مىكرد آن بود كه انسان را آگاه كند و راه را از چاه به او نشان دهد؛ و خدا این كار را كرده است: أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا(53) آیا از میان شما فرستادگانى برایتان نیامدند كه آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روز به شما خبر دهند؟