ائمه اطهار و معصومان(علیهم السلام) و اولیاى خاص خدا كه جاى خود دارند؛ در زمینه بلند همتى، داستان هایى از بزرگان و علما وجود دارد كه تأمل در آنها براى ما بسیار مفید و مؤثر است. در این باره، داستانى از مرحوم شیخ انصارى نقل شده كه بسیار شنیدنى است. نقل مىكنند روزى شیخ در هواى گرم تابستان نجف، از درس به خانه مىآید. درجه حرارت هواى نجف در تابستان ها به 50 درجه مىرسد! مرحوم شیخ بسیار تشنه بوده و مقدارى آب از اهل خانه طلب مىكند. آن زمان ها هنوز از یخچال و فریزر و دستگاه هاى خنك كننده خبرى نبود. در خانه هایى كه مثلاً مجهز بودند، سرداب هایى بود كه گودى زیادى داشت. كوزه هاى آب را با طناب داخل این سرداب ها آویزان مىكردند تا خنك شود. شیخ انصارى در گرماى تابستان، خسته و تشنه وارد خانه شده و آب طلبیده است. تا رفتند آن مشربه را بالا بكشند و براى شیخ آب بیاورند كمى طول كشید. شیخ انصارى با خود مىگوید، حال كه كارى ندارم خوب است تا آب بیاورند دو ركعت نماز بخوانم. آرى، بزرگان از وقتشان این گونه استفاده مىكردند. برخى از ما وقتى كارى نداریم، مىگوییم، برویم جدول روزنامه حل كنیم یا فیلم و كارتون تماشا كنیم! در هر حال، شیخ در حال تشنگى و با لب هاى خشك مشغول نماز مىشود. در نماز حالى به شیخ دست مىدهد و پس از حمد مشغول خواندن یكى از سوره هاى طولانى قرآن مىشود. از این رو نمازش طول مىكشد. وقتى نماز تمام مىشود در اثر حرارت هوا، آب گرم شده بوده و شیخ انصارى همان آب گرم را مىخورد و دنبال كارش مىرود! آرى، لذتى كه از نماز براى شیخ انصارى حاصل مىشود تشنگى و خستگى را از یاد او مىبرد!
یا از برخى بزرگان مراجع نقل شده كه ایشان یك بار توجه كرده بودند كه گویا نمازهایى كه من مىخوانم براى لذتى است كه از نماز مىبرم. به نظرشان آمده بود كه همین مقدار نیز با خلوص نیت منافات دارد؛ نماز را باید محضاً براى خدا خواند نه براى لذتى كه از نماز مىبرم! از این رو وصیت مىكنند كه تمام نمازهایشان را قضا كنند، از بیم آنكه مبادا آن لذتى كه از نماز براى ایشان حاصل مىشده در خلوص نیتشان تأثیر گذاشته باشد!
( صفحه 306)
نقل این قبیل داستان ها براى آن است كه ما بدانیم، مراتبى بسیار عالىتر از آنچه كه امثال بنده در آن هستیم وجود دارد و كسانى نیز به این مقام ها نایل گشتهاند. ما نیز اگر بخواهیم و همت كنیم، دست رسى به این مقام ها براى ما نیز ممكن خواهد بود. البته فاصله بسیار است و همتى عالى مىخواهد تا خود را به امثال این بزرگان نزدیك كنیم. به هر حال نباید همت خود را به همین مراتب بسیار پایینِ عبادت از روى ترس و طمع محدود كنیم.
براى بالا بردن همت خویش، براى مثال، یكى از كارهایى كه مىتوانیم انجام دهیم این است كه هر روز دو ركعت نماز را به این نیت بخوانیم كه چون خدا خدا است، دوست داشتنى و شایسته پرستش و عبادت است! با خود بگوییم، این دو ركعت را مىخوانم هر چند خداوند هیچ پاداشى به من ندهد یا حتى بالاتر، هر چند مرا به آتش جهنم خود بسوزاند! البته شاید این دومى (كه حتى اگر به آتش خود ما را بسوزاند باز هم این نماز را مىخوانیم) براى ما كمى مشكل باشد، اما نیت اوّلى كم و بیش میسّر است. هر روز دو ركعت نماز بخوانیم و به خود تلقین كنیم كه براى این نماز هیچ عوض و پاداشى از خدا نمىخواهم و فقط براى اهلیت خداوند، محبت او و شكر و سپاس در برابر نعمت هایش، آن را انجام مىدهم.
این روزها ایام «اربعین كلیمیه» است: اول ذى قعده تا دهم ذى حجه. ایامى است كه حضرت موسى(علیه السلام) براى مناجات به كوه طور رفت و ابتدا قرار بود سى روز با خدایش خلوت كند، ولى بعداً ده روز اضافه شد و مجموع آن چهل روز گردید: وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً(472) و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب [دیگر]تمام كردیم، تا آنكه وقت معیّن پروردگارش در چهل شب به سر آمد. در این ایام بر اساس روایات اسلامى، گفتن ذكر «لا اله الا الله» مستحب و بسیار مؤكد است. چند «لا اله الا الله» در شبانه روز گفتن چندان مؤونهاى ندارد. انسان در این ایام این ذكر را تكرار كند و بگوید، خدایا چون تو دوست داشتنى هستى و چون تو خدا هستى این ذكر را مىگویم و هیچ پاداش و عوضى نیز نمىخواهم. این ذكر را مىگویم به شكر گوشهاى بسیار كم از نعمت هاى بى كرانى كه به من ارزانى داشته اى، هر چند پاداشى هم به من عطا نفرمایى. به هر حال باید از همین مراتب محدود و پایین شروع كنیم تا به تدریج ان شاء الله به مراتب عالىتر نایل آییم.
( صفحه 307)