در مباحث گذشته بیان شد كه به حسب آنچه از آیات شریفه قرآن استفاده مىشود و ادراكات عقلى و تجربه هم تأیید مىكند، منشأ سقوط و مانع ترقى انسان «غفلت» است؛ غفلت از خود و از چیزهایى كه مقوّم وجود انسان، یا هدف و مسیر تكامل او است. طبیعى است كه وقتى غفلت از خود و مقوّمات وجودى و هدف و مسیر خویش عامل سقوط انسان است، درمان آن نیز «توجه» به همین امور است.
یكى از آیاتى كه در قرآن كریم وجود دارد و مىتوان آن را با بحث ما مرتبط دانست این آیه شریفه است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ(164)اى كسانى كه ایمان آوردهاید، به خودتان بپردازید. هرگاه شما هدایت یافتید، آن كس كه گمراه شده است به شما زیانى نمىرساند.
مرحوم علامه طباطبایى در جلد ششم تفسیر المیزان در ذیل این آیه شریفه، بحثى بسیار مفصل و پرمایه را درباره معرفت نفس، مراتب آن و اینكه نتیجه این معرفت به معرفت اللّه و معرفت حقیقى الهى مىانجامد، مطرح فرمودهاند كه شایان توجه و استفاده است. صرف نظر از بحث هاى دقیقى كه مرحوم علامه در آن جا مطرح فرمودهاند، این جمله كه: «عَلَیْكُمْ اَنْفُسَكُمْ»، مىتواند چند معنا یا چند مرتبه از توجه را متضمن باشد. البته برخى از این معانى، «ظاهر» آیه محسوب مىشود و برخى دیگر را مىتوان از «بطون» آیه تلقى كرد.
یكى از معانىاى كه مىتوان به ظاهر آیه نسبت داد این است كه بگوییم مقصود آیه این
( صفحه 110)
است كه: به عیب ها و اشكالات خودتان بپردازید و به دنبال عیوب و اشكالات دیگران نباشید؛ اگر شما خودتان را اصلاًح كنید، گمراهى ها و ناهنجاریهاى دیگران به شما ضررى نمىزند. توضیح این كه:
گاهى انسان تمام توجه و حواسش به محیط اطراف، جامعه و افراد دیگر است به طورى كه كاملاً از خودش غافل مىشود. شاید براى ما بسیار اتفاق مىافتد كه در خانه، مدرسه، محل كار، اداره و خلاصه، جاهایى كه با دیگران معاشرت داریم، با انگیزه هاى مختلفى توجهمان به عیوب افراد جلب مىشود و سعى مىكنیم با تجسس و كنجكاوى عیب هاى آنها را پیدا كنیم. در این حالت، انسان معمولاً از حُسن ها و خوبى هاى افراد غافل مىشود، به طورى كه اگر درباره افرادى كه با آنها معاشرت داریم از ما سؤال كنند اول چیزى كه در مورد آنها به ذهنمان مىآید نواقص و عیب هاى آنها است! این حالت اگر ادامه پیدا كند «ملكه عیب جویى» در انسان شكل مىگیرد و چون تمام حواسش به دیگران، آن هم عیب هاى آنان است و از خود و اشكالات خود كاملاً غافل است «ملكه از خود راضى بودن» نیز در او به وجود مىآید.
مى توان گفت كه این آیه شریفه ناظر به این مسأله است. مىفرماید، به جاى پرداختن به دیگران، به خودتان بپردازید. به جاى پرداختن به عیوب دیگران، در صدد رفع اشكالات و عیب ها و نواقص خود باشید. اگر انسان این حالت را پیدا كند، دیگر اصلاً فرصت فكر كردن به اشكالات دیگران و پیدا كردن عیوب آنان را پیدا نمىكند. این یكى از معانىاى است كه مىتوان گفت از ظاهر آیه استفاده مىشود.
اما معناى آیه فقط این نیست، بلكه مطالب و معارف بسیار عمیق ترى را نیز مىتوان با تأمل و دقت در آیه شریفه به دست آورد. مرحوم علامه در تفسیر المیزان به برخى از این معانى و نكته ها توجه دادهاند.
از جمله نكاتى كه در آیه قابل توجه است این جمله است كه مىفرماید: لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ؛ هنگامى كه شما هدایت شوید گمراهى دیگران به شما ضررى نمىزند. بحث هدایت و ضلالت را پیش مىكشد؛ یعنى بین پرداختن به خود و هدایت و ضلالت رابطه وجود دارد. عَلَیْكُمْ اَنْفُسَكُمْ؛ به خودتان توجه كنید؛ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ؛ هنگامى كه شما هدایت شوید گمراهى دیگران ضررى به شما نمىزند؛ یعنى به خود پرداختن، راهى براى
( صفحه 111)
هدایت شدن است. مرحوم علامه از همین جا این مطلب را استفاده مىكنند كه «معرفت نفس» طریق «معرفت اللّه» است.