برخى روایات وجود دارند كه عبادت كنندگان را به سه قسم تقسیم كردهاند. بر اساس این روایات، عبادت برخى، عبادت بردگان است. برده چون از ارباب و صاحبش مىترسد و حساب مىبرد، فرمان او را اطاعت مىكند. گروهى از مردم نیز چون از خدا و عذاب و جهنم او مىترسند خدا را عبادت و اطاعت مىكنند. روایات، این گونه عبادات را «عبادة العبید» نامیدهاند. عبادت گروهى دیگر، حساب گرانه و كاسب كارانه است. تاجر و كاسب اگر بخواهد معاملهاى انجام دهد، نگاه مىكند كه در این معامله چه سودى عایدش مىشود و چه به دست مىآورد. گروهى از مردم نیز خدا را همینگونه عبادت مىكنند. آنان حساب مىكنند كه در قبال این عبادت چه چیزى عایدشان مىشود و این عبادت چه نفع و سودى براى آنان دارد. آنان چون مىبینند در مقابل عبادت، بهشت را به دست مىآورند، خدا را عبادت مىكنند. روایات، چنین عبادتى را «عبادة التجار» نامیده است. اینها سوداگرند. روزه مىگیرند و ساعت ها گرسنگى و تشنگى مىكشند، نماز مىخوانند، جهاد مىكنند و جانشان را در راه خدا به خطر مىاندازند؛ همه اینها براى آن است كه مىدانند در مقابل، صدها و هزارها برابر پاداش دریافت مىكنند. اتفاقاً قرآن كریم نیز براى تشویق مردم به كار خیر و اطاعت از خدا از همین ادبیات استفاده مىكند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَة تُنْجِیكُمْ مِنْ عَذاب أَلِیم تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ(461)اى كسانى كه ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتى راه نمایم كه شما را از عذابى دردناك مىرهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید. این، اگر بدانید، براى شما بهتر است. در این آیه از لفظ «تجارت» استفاده كرده است. در مواردى، تعبیر خرید و فروش را به كار برده است: إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ
( صفحه 300)
لَهُمُ الْجَنَّةَ(462) در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینكه بهشت براى آنان باشد، خریده است.
به هر حال از قرآن و روایات استفاده مىشود كه این گونه عبادت و اطاعت مقبول است و طمع بهشت یا ترس از جهنم، خللى به خلوص نیت (كه موجب ارزش عبادت مىشود) نمىزند. اگر انسان به همین مرتبه هم برسد كه بهشت و جهنم را واقعاً باور كند و جدّى بگیرد، كم مرتبهاى نیست. البته باید وجهه نظر و همتش را آن مرتبهاى قرار دهد كه در عباداتش فقط خدا را مد نظر داشته باشد و حتى اگر بهشت و جهنمى نیز در كار نباشد دست از اطاعت و عبادت خدا برندارد.
در این میان گروه چهارمى هم در این زمان هاى ما پیدا شدهاند كه آنها هم مىگویند ما خدا را براى بهشت و جهنم عبادت نمىكنیم چرا كه این اخلاق، اخلاق سودگرایانه است! تفاوت اینها با اولیاى الهى (كه آنان نیز همینگونه خدا را عبادت مىكنند) در این است كه اینها اصلاً اعتقادى به بهشت و جهنم ندارند! چون معتقدند بهشت و جهنمى وجود ندارد طبیعتاً اعمالشان نیز براى رسیدن به آن یا گرفتار نیامدن در آن نیست! این افراد مىگویند، اگر در قرآن و روایات از بهشت و جهنم سخن گفته شده، براى آن بوده كه در مردم انگیزه ایجاد شود تا به اصول اخلاقى و انسانى پاى بند باشند، وگرنه در واقع بهشت و جهنمى وجود ندارد! اینان اگر مىگویند ما از سر ترس، خدا را عبادت نمىكنیم، براى آن است كه اصلاً ترسى از خدا ندارند! و در واقع اصلاً به خدایى اعتقاد ندارند كه از او بترسند یا نترسند!
در هر حال، اگر مىگوییم بالاترین مرتبه عبادت این است كه انسان خدا را به طمع بهشت یا ترس از جهنم عبادت نكند، منظورمان صورتى است كه به وجود خدا و بهشت و جهنم معتقد است. هنر این است كه انسان آن عذاب هاى هولناك جهنم را باور داشته باشد و با این وجود، حقیقتاً عبادت و اطاعتش براى ترس از آنها نباشد، بلكه به اوجى بالاتر از این بیندیشد.
به هر صورت، اجمالا در روایات ما از سه نوع عبادتِ: عبید، تجّار و احرار نام برده شده و هر سه نیز پذیرفته شده است. شاید معروف ترین نمونه این روایات، این فرمایش امیرالمؤمنین(علیه السلام) باشد كه پیش از این نیز به مناسبتى آن را ذكر كردیم: اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبیدِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْاَحْرارِ(463) گروهى خدا را به امید بخشش پرستش كردند، كه این عبادت بازرگانان
( صفحه 301)
است؛ و گروهى خدا را از روى ترس پرستش كردند، كه این عبادت بردگان است؛ و گروهى خدا را از روى سپاس گزارى پرستیدند، كه این عبادت آزادگان است.
«احرار» یعنى كسانى كه از قید بهشت و جهنم و ترس از عذاب و طمع در نعمت هاى بهشتى آزاد هستند! آنان كسانىاند كه حتى حاضرند اگر خدا راضى باشد، سختى ها و عذاب هاى آخرت را نیز تحمل كنند! تنها مسأله آنها فقط خود خدا و رضایت و خشنودى و محبت او است. امام سجاد(علیه السلام) در یكى از مناجات هایش مىگوید: وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ اِنْ كانَ رِضاكَ فى اَنْ اُقْطَعَ اِرْباً اِرْباً وَ اُقْتَلَ سَبْعینَ قَتْلَةً بِاَشَدِّ ما یُقْتَلُ بِهِ النّاسُ لَكانَ رِضاكَ اَحَبَّ اِلَىَّ(464) به عزت و جلالت سوگند، اگر رضایت تو در این باشد كه مرا تكه تكه كنند و هفتاد بار به بدترین و دشوارترین وضع كشته شوم، قطعاً رضایت تو براى من محبوبتر خواهد بود! اگر رضایت تو در این است كه هفتاد بار با سخت ترین شكنجه ها مرا بكشند، من آن را دوست دارم! گفتن این سخن آسان است ولى عمل كردن به آن كار هر كسى نیست. اگر انسان فقط یك ساعت شكنجه شده باشد، آن گاه كمى از عظمت این فرمایش امام سجاد(علیه السلام) را درك مىكند. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) نیز در دعاى كمیل مىفرماید: فَهَبْنى یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ وَ رَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ؛ خدایا! گیرم كه بر عذابت صبر كردم، اما دورىات را چگونه طاقت بیاورم؟! ما ممكن است اگر بخواهیم شعر بسراییم، این گونه سخن بگوییم! اما قطع داریم على(علیه السلام) این سخن را از عمق وجود و به حقیقت مىگوید. دورى از خدا، براى على(علیه السلام) از هر عذابى دردناكتر و كشندهتر است. این حرف ها را على(علیه السلام) مىفهمد؛ امثال ما وصالش را نفهمیدهایم تا فراقش را بفهمیم! ائمه ما صلوات الله علیهم اجمعین این معارف را بیان كردهاند و كُد دادهاند تا ما هم یاد بگیریم و بدانیم كه چنین مقاماتى نیز وجود دارد و براى نزدیك شدن به آنها تلاش كنیم؛ نه تنها وجهه همتمان را دنیا و لذایذ دنیوى قرار ندهیم، كه افق دیدمان را حتى از بهشت و نعمت هاى اخروى نیز فراتر بریم! تنها به «رضوان الهى» بیندیشیم و بس!
كسانى كه در محبت هاى دنیایى به عشق ها و محبت هاى شدید دچار شدهاند، مىدانند رضایت محبوب چه اثرى بر انسان و زندگى او دارد و با انسان چه مىكند! چه بسا محب و عاشق حاضر است در سرماى یخ بندان زمستان از سر شب تا به صبح سر پا بایستد تا بلكه فقط لبخندى و گوشه چشمى از محبوب و معشوقش ببیند! همان یك لبخند و یك نگاه تمام
( صفحه 302)
خستگى و سختى آن شب طولانى را از بین مىبرد! براى اولیاى خدا «رضوان الهى» چنین حكمى را دارد. آنان همین كه بدانند محبوبشان از آنان راضى است، تحمل همه سختى ها بر آنان آسان مىشود حتى اگر آن سختى آتش جهنم باشد!