گام دوم براى خواندن نمازى كه بتوانیم از آن بهره ببریم، این است كه هر جمله و ذكرى را كه مىگوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است كه حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یك نماز، موفق به این كار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى كنیم كه این كار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى كنیم، و خلاصه، این امرى است كه حتماً باید به آن دست پیدا كنیم. براى این كار مىتوانیم به این صورت عمل كنیم كه قبل از اداى هر جمله اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر كنیم و سپس آن جمله را ادا كنیم؛ مثلاً اگر مىخواهیم «اللّه اكبر» بگوییم، ابتدا این مفهوم را كه خدا از همه چیز و همه كس بزرگتر است در ذهن حاضر كنیم و سپس «اللّه اكبر» بگوییم. اگر به این صورت تمرین كنیم، تا حدى قدرت پیدا مىكنیم كه به معانى و مفاهیم الفاظ و عباراتى كه بر زبان مىآوریم، توجه داشته باشیم. به هر حال، این مسألهاى بسیار مهم و اساسى است و اگر كسى بدان موفق شود گامى بلند در راستاى نیل به مقصود برداشته است.
اما با این دو گام، هنوز نماز ما «عبادت» نشده است. حتى اگر موفق شویم از ابتدا تا انتهاى
( صفحه 311)
نماز حضور قلب و توجهى كامل داشته باشیم و در اداى آگاهانه تك تك كلمات و نیز توجه به معانى آنها توفیق صد در صد داشته باشیم، براى نیل به حقیقت نماز، دست كم یك گام دیگر لازم است. توجه به معانى نماز، حداكثر نظیر این است كه شما كتابى عربى را بخوانید و در حین خواندن، به معانى آن كاملاً دقت و توجه داشته باشید؛ آیا این باعث مىشود كار شما عبادت باشد؟! نماز صرفاً این نیست كه انسان در هنگام خواندن آن به معانى الفاظى كه مىگوید، توجه نماید.