تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

رابطه ایمان و یقین

در سیره پیامبر و ائمه(علیهم السلام) نیز بر تحصیل یقین نسبت به این مسایل تأكید شده و از شك و تردید، تحذیر شده است. یكى از نمونه هاى آن، جریان گفتگوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با جوانى در مسجد است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) یك روز صبح وارد مسجد شدند و جوانى را دیدند كه حال ظاهرى‌اش آشفته و پریشان بود. به او فرمودند: كَیْفَ اَصْبَحْتَ؛ چگونه صبح كردى؟ عرض كرد: اَصْبَحْتُ موقِناً؛ صبح كردم در حالى كه یقین دارم. حضرت فرمودند: علامت یقینت چیست؟ عرض كرد: طورى شده‌ام كه گویا اهل بهشت را مى‌بینم كه در آن متنعم‌اند و جهنمیان را مى‌بینم كه در عذابند، و شب ها از این حال خوابم نمى‌برد. پیامبر براى او دعا كردند و فرمودند: خدا تو را بر این حال ثابت بدارد(107)
آرى، ایمانى كه خدا و پیامبر به دنبال آن هستند چنین ایمانى است كه توأم با یقین باشد و یقین آن قدر قوى بشود كه گویى آخرت و بهشت و جهنم را در همین دنیا مى‌بیند. حتى براى یقین نیز درجاتى قرار داده‌اند و از مؤمن خواسته‌اند از «علم الیقین» عبور كند و به «عین الیقین» برسد، و به آن نیز اكتفا نكند و در پى نیل به «حق الیقین» باشد. آن گاه با این اوصاف، كسى كه ادعاى مسلمانى هم دارد ادعا مى‌كند، اصلاً یقین با ایمان جمع نمى‌شود!!
سرّ این مطلب چیست؟ چرا با وجود این همه آیات و روایات فراوان كه دالّ بر تلازم «ایمان» و «یقین» از دیدگاه اسلام است باز هم مى‌گویند «ایمان» ملازم با «جهل» و «شك» است و هیچ‌گاه با یقین جمع نمى‌شود؟! آن هم كسى كه تا حدود زیادى بر آیات و روایات
( صفحه 78)
مسلّط است و به قول خودش معتقد به اسلام و قرآن است. نمى‌توان پذیرفت چنین كسى از این آیات و روایات، اطّلاع ندارد! پس مشكل چیست؟ مشكل این است كه در اثر خودپرستى به جایى رسیده كه اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم. قرآن در این باره مى‌فرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ(108) پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داد، و خدا او را با علمْ گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده‌اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه كسى او را هدایت خواهد كرد؟