تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

بزرگْ در حد صفر!

در آن زمان هنوز مسأله سال نورى مطرح نبود و براى زنى ساده و درس نخوانده، بهتر از آنچه پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند، نمى‌شد عظمت جهان را توضیح داد. امروزه دانشمندان و كسانى كه با مسایل كیهان‌شناسى آشنا هستند تا حدودى مى‌توانند تصور كنند كه كره زمین ما نسبت به منظومه شمسى تا چه حد كوچك است. اگر ما منظومه شمسى را به اندازه یك پرتقال در نظر بگیریم، كره زمین به اندازه یكى از برجستگى هاى كوچك روى پرتقال هم محسوب نمى‌شود. هم چنین اگر همه منظومه شمسى را در مقایسه با كهكشان راه شیرى كه منظومه شیرى در آن قرار دارد، حساب كنیم، به اندازه یك ارزن در مقابل خرمنى انبوه محسوب نمى‌شود. نور در هر ثانیه سیصد هزار كیلومتر را طى مى‌كند. آن گاه فاصله بین كره زمین تا خورشید به حدى زیاد است كه نور خورشید با همه سرعتش، حدود 8 دقیقه طول مى‌كشد تا به زمین برسد!
( صفحه 347)
یعنى فقط فاصله بین كره زمین تا خورشید در حدود یكصد و پنجاه میلیون كیلومتر است! همه این فضا به اضافه چند ده برابر فضاى آن (فاصله بین سایر سیارات منظومه شمسى) در مقابل عظمت كهكشان راه شیرى در حد صفر است! به راستى عظمت كهكشان راه شیرى چه اندازه است كه چند صد میلیون كیلومتر، در مقابل آن، صفر است! این در حالى است كه امروزه ستاره شناسان مى‌گویند، كهكشان راه شیرى، تنها یكى از میلیون ها و میلیاردها كهكشانى است كه در فضاى بى انتهاى آسمان وجود دارند! گاهى فاصله یك كهكشان با كهكشان دیگر ده میلیارد سال نورى است! یعنى اگر با سرعتى معادل سیصد هزار كیلومتر در ثانیه حركت كنیم، ده میلیارد سال، یا سه تریلیون و ششصد و پنجاه میلیارد روز طول خواهد كشید تا از یك كهكشان به كهكشان دیگر برسیم! حال در نظر بگیرید كره زمین در این وسعت بى انتها چقدر كوچك و ناچیز است: آن قدر كه از تصور بیرون است! آن گاه یك انسان كه در روى كره زمین به اندازه یك ارزن هم محسوب نمى‌شود در مقابل كل این عالم چه حظّ و بهره‌اى از وجود دارد؟! نقطه سیاهى است بسیار كوچك‌تر از سر سوزن، بر پهنه جغرافیاى بى كران هستى! اگر انسان، در این مقایسه خوب تأمل كند، خود به خود از خجالت و خُردى و ناچیزى، سر در گریبان فرو برده، آب شده و به زمین خواهد رفت! و خداى متعال آن موجودى است كه همه این جهان پهناور با یك اراده او «هست» و با یك اراده او «نیست» مى‌شود!
بنابراین براى آن‌كه گوشه‌اى از عظمت الهى را درك كنیم، باید همان‌گونه كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) به زینب عطّاره آموختند، ذهن خود را حركت دهیم و در وسعت بى كران هستى به پرواز درآوریم. امیدواریم پس از ده ها سال فقه و اصول و فلسفه و عرفان خواندن، به اندازه آن خانم درس نخوانده عطر فروش بتوانیم عظمت این عالم را تصور كنیم! باید به هنگامى كه مى‌خواهیم «الله اكبر» بگوییم و وارد نماز شویم، كوچكى و حقیرى خود در برابر عالم وجود را در نظر آوریم و بسنجیم كه در برابر این عظمت واقعاً هیچ هستیم! اگر انسان این حقیقت را درك كند، آن گاه بدون هیچ تصنّعى، ظاهر و باطن او حالت خشوع پیدا خواهد كرد. به یقین اگر برخى معرفت هاى دیگر نیز به این معرفت اضافه شود، موجودى با این همه حقارت، هرگز در مقابل خداى متعال عرض اندام نخواهد كرد و از فرمان او بیرون نرفته، اعلان جنگ با او نخواهد نمود. در صورت درك این حقایق، اگر سر سوزنى فطرت انسانى بیدار باشد، انسان از خجالت و شرمسارى آب خواهد شد، تا چه رسد كه بخواهد در مقابل خدا سینه سپر كرده،
( صفحه 348)
اعلان جنگ نماید! اگر در كنار درك عظمت خداى متعال به عظمت گناه در مقابل چنین بزرگى و نیز عظمت عذاب هایى كه براى گناه كاران مهیا گردیده توجه كنیم خشوع ما چندین برابر خواهد شد.
خلاصه كلام این كه، براى آن‌كه بتوانیم نمازى با خشوع بخوانیم، یكى از راه ها این است كه قبلاً درباره عظمت الهى بیندیشیم. براى پى بردن به عظمت الهى، به فرموده پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) باید درباره عظمت مخلوقات خدا بیندیشیم؛ سپس به این نكته توجه كنیم كه آن كس كه این عظمت بى انتها را تنها با یك اراده آفریده است چه عظمتى خواهد داشت! عظمتى كه مادى و جسمانى نیست، گرچه راه نیل به درك آن، ابتدا از مفاهیم و مصادیق مادى آغاز شده است.
( صفحه 349)