تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

شناخت عوامل غفلت، گامى به سوى ذكر

كلید نجات این است كه این غفلت ها و فراموشى ها را از وجود خود بزداییم و به هوش بیاییم. درجه انسانیت انسان بستگى به میزان آگاهى و توجه وى نسبت به نفس خویش و فاصله‌اى دارد كه از فراموشى و نسیان «خویش» گرفته است؛ توجه و آگاهى نسبت به این‌كه كیست، چیست، از كجا آمده، به كجا خواهد رفت و براى رسیدن به سر منزل مقصود از كدام راه باید برود. هر قدر انسان از این مسایل غفلت كند و زرق و برق دنیا چشم و گوش او را پر كند و هوش و حواس او را برباید، از انسانیت خود بیشتر فاصله خواهد گرفت.
در حقیقت، سه آگاهى و توجه، محور انسانیت ما است: آگاهى از مبدأ كه همان «خدا» است، آگاهى از مقصد كه همان «معاد» و«روز قیامت» است، و آگاهى از راهى كه پیش رو داریم و راهنمایى كه ما را از مبدأ به مقصد مى‌رساند، كه همان مسأله «نبوت» است.
براى نیل به كمال انسانى كه در سایه توجه و آگاهى نسبت به مسایل مذكور صورت مى‌پذیرد، یكى از مهم ترین كارهاى انسان، شناخت عواملى است كه ممكن است او را به ورطه غفلت بكشانند. در تبیین و شناسایى عوامل غفلت، قرآن كریم در آیه‌اى مى‌فرماید: وَ إِمّا یُنْسِیَنَّكَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ(210) و اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجه، [دیگر]با قوم ستم كار منشین. از این آیه معلوم مى‌شود كه یكى از عوامل غفلت و نسیان انسانْ شیطان است. البته باید توجه داشته باشیم كه «شیطان» در اصطلاح
( صفحه 145)
قرآن اعّم از «ابلیس» است. «ابلیس» همان شیطانى است كه در داستان حضرت آدم(علیه السلام) از او نام برده مى‌شود و از فرمان خدا مبنى بر سجده بر حضرت آدم(علیه السلام) سرپیچى كرد. اما « شیطان» در اصطلاح قرآن اعم از شیاطین جن و انس اس(211) و به هر موجودى گفته مى‌شود كه منشأ شر است و با شیطنت، مانع تكامل انسان مى‌گردد و از خدا و اطاعت خدا باز مى‌دارد. «ابلیس» سردسته و رییس چنین كسانى است و اینان، كه از جمله آنها گروهى از انسان ها نیز هستند، در مكتب او تتلمذ مى‌كنند و درس مى‌گیرند! در هر حال، آیه مذكور مى‌فرماید: هنگامى كه به تو تذكر دادند و تو را از غفلت و فراموشى در آوردند، مراقب باش دوباره مبتلا به غفلت و نسیان نشوى. چگونه ممكن است بعد از تذكر دوباره غافل شد؟ مى‌فرماید هم نشینى با ستم گران و تعدّى كنندگان از حدود الهى این پى آمد را دارد: فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ.