همان گونه كه اشاره كردیم بسیارى از مظاهر مادى و دنیوى، امورى دو حیثیتى هستند؛ هم مىتوان طورى به آنها نگاه كرد كه موجب غفلت از یاد خدا گردند و هم مىتوان به گونهاى نگریست كه چنین آفتى را به همراه نداشته باشند. از همین رو قرآن كریم گاهى در مورد آنها تعبیر «فتنه» را به كار برده است. «فتنه» به معناى امتحان است و ویژگى امتحان این است كه دو احتمال و دو امكان در مورد آن وجود دارد: قبولى و مردودى. قرآن مىفرماید: وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ(156) و بدانید كه اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما]هستند. اگر وظیفه خود را نسبت به آنها درست انجام دادید، موجب تقرب و رشد شما مىشوند؛ اما اگر دل بستگى به آنها موجب تخطّى از احكام خدا شد و آنها به صورت قبله آمال شما درآمدند، موجب سقوط شما خواهند شد.
از این رو قرآن هشدار مىدهد مراقب باشید كه اینها موجب فریب و غرور شما نگردند: فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّكُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ(157) زنهار تا این زندگى دنیا شما را نفریبد، و زنهار تا شیطان شما را مغرور نسازد. آیا معناى اینكه مراقب باشیم دنیا ما را فریب ندهد، این
( صفحه 106)
است كه زندگى دنیا را رها كنیم؟ هرگز این گونه نیست. آیه نمىفرماید زندگى دنیا را رها كنید، مىفرماید مراقب باشید شما را نفریبد؛ یعنى نگاهتان به دنیا مىتواند به گونهاى باشد كه فریب آن را نخورید؛ و این همان نگاه ابزارى است. در این زمینه امیرالمؤمنین(علیه السلام) تعبیرى بسیار عالى دارند؛ تعبیرى بسیار كوتاه و در عین حال بسیار پرمعنا و بلند. حضرت مىفرمایند: مَنْ تَبَصَّرَ بِالدُّنْیا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَیْها اَعْمَتْهُ(158) كسى كه به دیده عبرت به دنیا نگریست، دنیا او را بینا كرد و كسى كه به زینت هاى آن خیره شد، او را كور كرد.
دنیا هم مىتواند به ما بصیرت و بینایى بدهد و هم مىتواند موجب كورى و گمراهى ما گردد. اگر نگاهتان نگاه ابزارى و آلى باشد، به شما بصیرت خواهد داد، و اگر نگاهتان نگاه هدفى و استقلالى باشد شما را نابینا خواهد كرد. نظیر عینكى است كه انسان به چشم مىزند؛ گاهى شما با عینك و از پشت شیشه هاى آن، افراد و اشیا را مىبینید؛ این جا عینك كمك مىكند بهتر ببینید. اما اگر كسى وقتى به خود شیشه هاى عینك نگاه كند، نه تنها به دید بهتر او كمك نخواهد كرد، بلكه چشم او را ضعیفتر مىكند و از دیدن اشیاء مطلوبش بازمى دارد.
بنابراین مظاهر دنیا، هم مىتوانند اسباب غفلت باشند و هم مىتوانند موجبات تكامل انسان را فراهم آورند؛ بستگى به نوع برخورد ما با دنیا دارد. اگر انسان از قبلْ زمینه هایى را در خود به وجود آورده باشد، با هر مظهرى از مظاهر دنیایى كه روبرو مىشود آن را نعمت خدا مىبیند؛ از این رو با دیدن آن نه تنها غافل نمىشود، كه به یاد خدا مىافتد. اگر انسان در برخورد با مظاهر دنیا مراقب حلال و حرام خدا باشد و وظیفهاى را كه خدا در قبال آن برایش معیّن فرموده انجام دهد، این دنیا اغفال كننده و فریب دهنده نخواهد بود. انسان اگر مال به دست مىآورد، باید وظیفهاى را كه خداوند نسبت به آن براى او مقرر فرموده انجام دهد، وگرنه این مال مایه فریب او خواهد شد: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ(159) هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید. باید در راه خدا انفاق كند و براى انفاق، آن پول، آن لباس و آن چیزى را هم بدهد كه خیلى آن را دوست دارد. این كار باعث مىشود محبت مال در دلش خانه نكند و بت او نگردد. انسان آن قدر به مال علاقه دارد كه
( صفحه 107)
گاهى انفاق هم كه مىكند، سعى مىكند از اسكناس هاى كهنه بدهد و اسكناس هاى نو و تمیز را نگاه دارد! این، آغاز علاقه و نگاه استقلالى است كه خطرناك است. از این رو حتى باید سعى كند به هنگام انفاق نوترین اسكناسش را بدهد! اگر انسان به این مسایل توجه نكند آن وقت است كه این مال «متاع الغرور» مىشود. اگر در این دام افتاد بیرون آمدن از آن مشكل است. باید از همان ابتدا با انفاق نگذارد این علاقه شكل بگیرد.