تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

عامل و مانعى براى ذكر

یكى از عوامل توجه «قرآن» است. از نام هاى قرآن «ذكر» و «تذكره» مى‌باشد: إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ(212) این، جز «ذكر» و قرآنى روشن نیست. ما أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى. إِلاّ تَذْكِرَةً لِمَنْ یَخْشى(213) قرآن را بر تو نازل نكردیم تا به رنج افتى. جز این‌كه براى هر كس مى‌ترسد «تذكره» باشد. «ذكر» و «تذكره» بودن قرآن بدین معنا است كه قرآن، مایه یادآورى است و اگر كسى با آن سر و كار داشته باشد از غفلت خارج مى‌شود. از این گونه آیات كه از قرآن با وصف «ذكر بودن» یاد كرده، استفاده مى‌شود كه یكى از راه هاى جلوگیرى از غفلت این است كه در زندگى خود برنامه‌اى براى انس با قرآن داشته باشیم. در سوره قمر چند مرتبه این آیه شریفه تكرار شده: لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر(214) قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردیم؛ پس آیا پند گیرنده‌اى هست؟ ما قرآن را آسان قرار دادیم و شما به آسانى مى‌توانید از قرآن براى تذكر و بیرون آمدن از غفلت استفاده كنید؛ آیا شما از این قرآن استفاده مى‌كنید؟ این مطلب را در یك سوره چهار بار تكرار كرده؛ كه نشانه آن است كه خدا و قرآن تأكید
( صفحه 146)
دارند ما حتماً در این راستا از قرآن بهره بگیریم. البته شرط این كار این است كه هنگام تلاوت قرآن به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم.
انس با قرآن، گوش دادن به قرآن و توجه به مفاد و مفاهیم آیات آن، غفلت زا و مایه توجه است؛ هم چنان كه هم صحبتى با برخى افراد و گوش دادن و توجه به حرف ها و سخنان آنان غفلت آور و مایه فراموشى یاد خدا است: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فِی حَدِیث غَیْرِهِ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّكَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ(215) و چون بینى كسانى [به قصد تخطئه]در آیات ما فرو مى‌روند از ایشان روى برتاب، تا در سخنى غیر از آن درآیند؛ و اگر شیطان تو را [در این باره] به فراموشى انداخت، پس از توجه، [دیگر] با قوم ستم كار منشین. نشستن با «ستم كاران» غفلت آور است. «ظالم» در اصطلاح قرآن غیر از آن معناى خاصى است كه در عرف ما رایج است. «ظلم» در اصطلاح قرآن منحصر نیست به برخى از مصادیق ظلم كه معمولاً در ذهن ما وجود دارد. قرآن «شرك» را بالاترین ستم مى‌داند: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ(216) به راستى شرك ستمى بزرگ است. و در آیه دیگر مى‌فرماید این ستم آن قدر بزرگ است كه خداوند هر گناهى را ممكن است بیامرزد جز این گناه: إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ(217) خداوند این را كه به او شرك آورده شود، نمى‌آمرزد؛ و فروتر از آن را بر هر كه بخواهد مى‌بخشاید.
به هر حال قرآن در آیه مذكور (وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ...) مى‌فرماید نشستن با افراد شیطان صفت و گوش دادن به سخنانى كه در مورد قرآن و آیات الهى و دین خدا شبهه افكنى مى‌كند، غفلت آور است و ظلم محسوب مى‌شود. اگر دیدید كسانى جلسه و سخنرانى ترتیب داده‌اند و در آیات ما مناقشه مى‌كنند و نسبت به آنها تردید ایجاد مى‌كنند، در جلسه آنها شركت نكنید و با آنها هم نشین مشوید مگر آن‌كه در باب دیگرى مشغول بحث و گفتگو شوند: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ؛ اگر دیدى كسانى قصد توطئه و شبهه افكنى نسبت به آیات ما را دارند از آنها دورى كن. ما در این زمان چنین كسانى را سراغ داریم. كسانى كه بحث مى‌كنند و مى‌گویند: آیا قرآن قابل نقد است یا خیر؟! آیا قرآن كلام خدا است یا كلام پیامبر؟!
( صفحه 147)
آیا اشتباه هم در قرآن وجود دارد؟! و پاسخ مى‌دهند كه بلى قرآن هم مانند هر كتاب دیگرى قابل نقد است! نقد آن نیز با محك تجربه است؛ ما باید دستورات خدا را در عمل به كار بگیریم، اگر تجربه آن موفق بود از آنها استفاده كنیم، وگرنه باید آن را كنار بگذاریم!
قرآن مى‌فرماید از چنین كسانى و گوش دادن به سخنان آنها پرهیز كنید: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْكُمْ فِی الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُكْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فِی حَدِیث غَیْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْكافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً(218) و البته [خدا]در كتاب [قرآن]بر شما نازل كرده كه: هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انكار و ریشخند قرار مى‌گیرد، با آنان منشینید تا به سخنى غیر از آن در آیند، چرا كه در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ گرد خواهد آورد.