تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

انواع نیت

یك معناى نیت در عبادت این است كه به هنگام عمل، انسان توجه داشته باشد كه چه مى‌كند تا زمینه براى چنین سؤالى فراهم شود كه آیا این همان كارى است كه شرع دستور داده است؟ آیا خدا از این كار راضى است؟ مقابل این حالت، جایى است كه انسان عمل را بى نیت انجام دهد. ممكن است به ذهن بیاید كه مگر ممكن است انسان كارى را بى نیت انجام دهد؟ پاسخ این است
( صفحه 297)
كه البته چنین فرضى شاید بسیار نادر باشد. در شرایط عادى و در حالى كه انسان به هوش و در حال سلامت است، براى هر كارى كه انجام مى‌دهد حتماً قصد و نیتى دارد. اما فرض دارد كه در مواقعى انسان از خود بى خود گردد و چندان به هوش نباشد؛ مثل انسانى كه شدیداً خواب آلوده است یا كسى كه - خداى ناكرده ـ در اثر خوردن شراب مست شده است. در این حالت انسان نمى‌فهمد كه چه مى‌كند و از این رو قصد و نیت خاصى در ذهنش وجود ندارد. در هر حال اگر كسى در چنین حالتى عبادتى انجام دهد، مثلاً نماز بخواند، گرچه همه واجبات آن را انجام دهد و تمام شرایط آن را رعایت كند، اما چون نیت ندارد عملش باطل است. این نماز مثل كارهایى است كه برخى افراد در خواب انجام مى‌دهند، كه اگر بعداً از آنها سؤال شود، هیچ چیز را به خاطر نمى‌آورند. البته همان طور كه اشاره كردیم، فرض وقوع عبادت و نمازى به این صورت بسیار بسیار نادر است، اما به هر حال اگر چنین نمازى خوانده شود به دلیل نداشتن نیت، باطل خواهد بود.
فرض دیگر براى نیت در عبادت این است كه انسان آن را صرفاً براى رسیدن به برخى مقاصد و آثار دنیوى انجام دهد؛ نظیر نمازهایى كه منافقان در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌خواندند. آنان فقط براى این‌كه جانشان محفوظ باشد و سایر احكام ظاهرى اسلام (مانند ارث بردن، ازدواج كردن و...) در موردشان جارى شود مسلمان شده بودند و آداب و عبادات اسلامى را انجام مى‌دادند؛ به گونه‌اى كه اگر مى‌دانستند در صورت نماز نخواندن نیز جان و مالشان محفوظ است و از سایر امتیازات برخوردار خواهند بود، هیچ‌گاه نماز نمى‌خواندند. چنین نمازى قطعاً باطل است.
از طرفى این مسأله نیز روشن و مسلّم است كه انسان همه كارهایى را كه انجام مى‌دهد انگیزه آن جلب منفعت یا دفع ضرر است. البته ممكن است افراد در مصداق هاى منفعت و ضرر با هم اختلاف داشته باشند و كسى چیزى را منفعت بداند در حالى كه دیگرى همان را ضرر به حساب مى‌آورد؛ ولى این‌كه انسان در هر كارى به دنبال جلب منفعت یا دفع ضررى مى‌باشد، امرى قطعى است. كارهایى كه ما انجام مى‌دهیم یا براى این است كه به پولى برسیم، یا احترام و شخصیتى در جامعه كسب كنیم، یا پست و مقامى به دست آوریم، یا تنبیه و جریمه نشویم و از این قبیل. این امر در مورد عبادات و خصوص نماز نیز صادق است. اكثر قریب به اتفاق كسانى كه خدا را عبادت مى‌كنند و نماز مى‌خوانند، گرچه واقعاً به قصد پرستش و اطاعت امر خدا این كار را انجام مى‌دهند، اما این گونه نیست كه منافع انجام عبادت یا ضررهایى كه از ترك عبادت عاید آنان مى‌شود، در انگیزه آنان تأثیر نداشته باشد. این آثار
( صفحه 298)
گاهى دنیایى است؛ مثل این‌كه تجربه كرده كه نماز به زندگى انسان بركت مى‌دهد یا صدقه بلاها را دفع مى‌كند، و گاهى نیز آثار آخرتى است. دست كم این است كه اكثر افراد نمازخوان در عین حال كه براى اطاعت امر خدا نماز مى‌خوانند، اما این كار را یا به طمع بهشت و یا براى ترس از عذاب و جهنم انجام مى‌دهند. بسیارى از افراد اگر نماز مى‌خوانند براى این است كه مى‌دانند خداوند بى نمازها را به جهنم مى‌برد. اگر خدا جهنم را درست نكرده بود بسیارى از افراد، نماز نمى‌خواندند! اكنون كه نماز مى‌خوانند براى آن است كه خداوند فرموده: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ(459) پس واى بر نمازگزارانى كه از نماز خود غفلت مى‌كنند. یا به سبب آن است كه این آیه و نظایر آن را خوانده‌اند: ...یَتَساءَلُونَ عَنِ الْمجْرِمِینَ ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(460) ...از مجرمان مى‌پرسند: «چه چیز شما را در آتش در آورد؟» گویند: «از نمازگزاران نبودیم.» نماز خواندن یك عده بدان سبب است كه باورشان آمده خدایى هست و آن خدا جهنمى دارد و بى نمازها را به آن جهنم مى‌برد! اگر روزى خدا به این افراد بگوید دیگر جهنمى در كار نیست، یا بى نمازها را به جهنم نمى‌برم، آنان دیگر نماز نخواهند خواند و هیچ عبادتى را انجام نخواهند داد! اكنون سؤال این است كه آیا این گونه عبادت ها و نمازها درست است یا خیر؟
نماز خواندن برخى افراد نیز براى رسیدن به بهشت است. اینان اگر نماز مى‌خوانند از آن رو است كه مى‌دانند خدا هست و بهشتى با نعمت هاى فراوان و غیر قابل وصف دارد، و آن بهشت پاداش كسانى است كه عبادت و اطاعت خدا را انجام دهند. این گروه براى محروم نماندن از آن پاداش ها است كه نماز مى‌خوانند! به طورى كه اگر بهشتى و پاداشى در كار نباشد آنان نیز هیچ‌گاه عبادتى نخواهند كرد و نمازى نخواهند خواند! آیا چنین عبادتى با چنین نیتى درست است؟ آیا این امر به خلوص نیتى كه شرط صحت عبادت و به خصوص نماز دانسته شده ضرر نمى‌زند؟
البته تردیدى نیست كه هستند بندگان مقرب و اولیاى خدایى كه نماز و عبادتشان با افراد معمولى قابل مقایسه نیست. آنان در نماز و عبادت خود چشم داشتى به بهشت و ترسى از عذاب و جهنم ندارند. اگر خدا بهشت و جهنم هم نداشت آنان باز هم خدا را عبادت مى‌كردند. در برخى از مضامینى كه از ائمه هدى و حضرات معصومین(علیهم السلام) نقل شده، آنان عرضه مى‌دارند كه خدایا! حتى اگر بلا و مصیبت بر سرم آورى دست از عبادت و اطاعت تو
( صفحه 299)
بر نخواهم داشت! ما نیز باید از خداى متعال بخواهیم و خود نیز همت كنیم كه عبادت ها و اطاعت هایمان را به چنین مراتبى نزدیك كنیم. اما در هر صورت، قابل انكار نیست كه بسیارى از عبادت ها و اطاعت ها به طمع بهشت یا ترس از جهنم است؛ به طورى كه اگر خدا بهشت و جهنم را بردارد آمار عبادت كنندگان بسیار كم مى‌شود به گونه‌اى كه میل به صفر مى‌كند! بحث ما هم در این گونه عبادت ها است كه آیا از نظر احكام و معارف اسلامى چه حكمى دارند؟