آیه
یَتَنَازَعُونَ فِیهَا کَأْساً لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ یَتَسَآءَلُونَ
قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ
إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ
ترجمه
آنان در بهشت، جامی پرشراب را(دوستانه از هم میگیرند و) دست به دست دهند که در (نوشیدن) آن نه بیهودهگویی است و نه گنهکاری.
و پیوسته (برای خدمت آنان)، نوجوانانی همچون مروارید در صدف، برگرد آنان میچرخند.
و بعضی بهشتیان رو به دیگری نموده و از یکدیگر سؤال میکنند (که رمز این همه کامیابی در اینجا چیست)؟
گویند: ما پیش از این (در دنیا) نسبت به خانواده خویش خیرخواه بودیم (وآنان را از عذاب الهی هشدار میدادیم).
پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سوزان حفظ کرد.
زیرا ما پیش از این همواره او را میخواندیم، همانا اوست نیکوکار مهربان.
نکته ها
«کأس»، جام پُر و «قَدح»، جام خالی است. کلمه «مشفق» اگر با حرف (مِن) بیاید، به معنای ترس و نگرانی و اگر با حرف (فی) بیاید به معنای توجّه و عنایت است.
«یتنازعون» به معنای گرفتن جام از دست یکدیگر با شوخی و محبت است، نظیر آنچه در شبهای عروسی میان دوستان واقع میشود.
شراب دنیوی، عقل انسان را زایل میکند و او را به یاوهگویی و بیهودهگویی میکشاند، علاوه بر آنکه موجب تحریک قوای جنسی گشته و انسان را به گناه سوق میدهد. لذا قرآن میفرماید: بهشتیان، جامهایی بجز شراب را به یکدیگر تعارف میکنند که نه موجب بیهودهگویی میشود و نه گناه، بلکه به تعبیر قرآن «شراباً طهوراً»**انسان، 21.*** است.
در قرآن دو بار عبارت «لؤلؤ مکنون» آمده است: یکبار درباره همسران بهشتی**واقعه، 23.*** و یکبار درباره خادمان بهشتی**طور، 24.***.
«سموم» به باد داغ و سوزانی گفته میشود که همچون سمّ در اجزای بدن تأثیر میگذارد. در حدیث میخوانیم: اگر روزنهای به اندازه سرانگشت از آن باد به روی اهل زمین باز شود، زمین و هر که را روی آن است میسوزاند.**تفسیر درّالمنثور.***
رسول اکرمصلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنانعلیه السلام فرمودند: نوجوانان زیبایی که خادم بهشتیان هستند، فرزندان کفّار و مشرکانند که نه مجرم هستند تا به دوزخ برده شوند و نه نیکوکارند که از نعمتهای بهشتی متنعّم شوند، این افراد به صورت خدمتگزارانی در بهشت در میآیند.**بحار، ج 5، ص 291.***
پیام ها
1- تفریحی رواست که به دور از لغو وگناه باشد. «یتنازعون... لا لغو... و لاتأثیم»
2- با اینکه در بهشت، نهرها از شیر و عسل و شراب و آب جاری است، بهشتیان با ظروف خاصی پذیرایی میشوند، زیرا ظروف مناسب، لذّت نوشیدن را زیاد میکند. «کأساً»
3- در بهشت هیچ امر بیهوده، لهو و گناهی راه ندارد. «لا لغو فیها ولا تأثیم»
4- هر حرکتی که در آن بیهودگی و گناه نباشد، جایز است. «لا لغو فیها ولا تأثیم»
5 - خادمان بهشتی، عاشقانه و پروانهوار پذیرایی میکنند. «یطوف...»
6- خدمتکاران بهشتی، عاریه و قرضی نیستند، خادمان ویژهاند. «غلمان لهم»
7- زیبایی مسئولان پذیرایی بهشت، خود نعمتی دیگر است. «کانهم لؤلؤ مکنون»
8 - پوشش برای چیزهای زیبا و قیمتی، یک ارزش است. «لؤلؤ مکنون»
9- از لذّتهای بهشت، گفتگوی بهشتیان با یکدیگر است. «واقبل بعضهم علی بعض یتسائلون»
10- کلید بهشت را باید در دنیا جست. «کنّا قبل فی أهلنا»
11- دلسوزی و شفقت به خصوص در مورد خانواده، کلید بهشت است. «فی أهلنا مشفقین»
12- انسان باید نسبت به خانواده خود، توجّه و تعهّد و دغدغه و سوز داشته باشد. «فی أهلنا مشفقین»
13- بهشتیان، بهشت را امتنان الهی میدانند، نه پاداش عمل خود. «فمنّ اللّه علینا»
14- به سراغ کسی باید رفت و کسی را باید خواند که سرچشمه نیکی و رحمت است. «ندعوه انه هو البّر الرحیم»
15- جز خداوند سرچشمهای برای نیکی و رحمت نیست. «انه هو البرّ الرحیم» (کلمه «هو» نشانه انحصار نیکی و رحمت در اوست)
16- نیکی خداوند برخاسته از رحمت اوست، (نه برای جلب منفعت یا راحتی وجدان یا برآوردن توقّع دیگران). «البرّ الرحیم»
17- راهیابی متقین به بهشت و نجات از عذاب دوزخ، جلوهای از نیکی و رحمت خداوند است. «فمنّ اللّه علینا و وقانا عذاب السموم... انه هو البرّ الرحیم»