آیه
إذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ
لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ
خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً
فَکَانَتْ هَبَآءً مُّنبَثّاً
ترجمه
آن گاه که آن واقعه (عظیم قیامت) روی دهد.
که در واقع شدن آن دروغی نیست (و سزا نیست کسی آن را دروغ شمارد).
(آن واقعه) پایین آورنده و بالا برنده است (نظام خلقت را زیر و رو میکند و نااهلان را پایین و خوبان را بالا میبرد).
آن گاه که زمین به سختی لرزانده شود.
و کوهها به شدّت متلاشی شوند.
پس به حالت غبار پراکنده در آیند.
نکته ها
«خفض» به معنای فرو آوردن و به زیر کشیدن و «رفع» به معنای بالابردن و برافراشتن و «رجّ» به معنای لرزش شدید و تند و از جا کنده شدن است.
«بسّ» به معنای خرد شدن در اثر فشار شدید است و «هباء» به خاک نرم مانند غبار و ذرّات معلّق در هوا میگویند و «منبث» به معنای پراکنده است.
هر کجا وقوع امر و حادثهای قطعی باشد، برای بیان آن میتوان از فعل ماضی استفاده کرد. لذا بسیاری از آیات درباره قیامت، با فعل گذشته بیان شده است. «اذا وقعت الواقعة» چنانکه با دیدن سیل بزرگی که به سوی شهر حرکت میکند، میتوان گفت: سیل شهر را برد، با اینکه هنوز سیل به شهر نرسیده است.
جمله «لیس لوقعتها کاذبة» یعنی هنگامی که مردم وقایع پیش از قیامت را ببینند، با تمام وجود آن را باور خواهند کرد. در قرآن، آیات دیگری نظیر این آیه آمده است، از جمله:
«فلمّا رأو بأسنا قالوا آمنّا باللّه»**غافر، 84.*** زمانی که عذاب را دیدند، گفتند به خدا ایمان آوردیم.
«لایؤمنون به حتّی یَرَوا العذاب الالیم»**شعراء، 201.*** تا لحظه دیدن عذاب دردناک، ایمان نمیآورند.
«لایزال الّذین کفروا فی مِریة منه حتی تأتیهم الساعة بغتةً»**حج، 55.*** کفار همواره در شک و تردید هستند تا آنکه ناگهان قیامت به سراغشان آید.
امام سجادعلیه السلام فرمودند: به خدا سوگند! واقعه قیامت، دشمنان خدا را به دوزخ فرومیآورد، «خافضة» و اولیای خدا را به بهشت بالا میبرد. «رافعة»**تفسیر نورالثقلین.*** آری، عزّت و ذلّت، بلند مرتبگی و پستی واقعی در آن روز معلوم میشود که بزرگان گفتهاند: «الفقر و الغنی بعد العرض علی اللّه»**غررالحکم.***، فقر و غنای واقعی پس از آنکه اعمال بر خدا عرضه شود، معلوم گردد.
وضع زمین و کوهها در آستانه قیامت
زمینی که آرامگاه و استراحتگاه بود، «الارض مهادا»**نبأ، 6.*** و برای امرار معاش بر پشت آن راه میرفتیم و تلاش میکردیم، «فامشوا فی مناکبها»**ملک، 15.*** در آن روز ناآرام و بیقرار میشود؛ زلزلهای بیسابقه و بینظیر رخ میدهد که زمین به شدّت میلرزد، به گونهای که خداوندِ بزرگ، به آن عظیم میگوید. «انّ زلزلة الساعة شیء عظیم»**حج، 1.*** کوهها با آن همه سنگینی و ریشهای که در عمق زمین دارند، از جای کنده و روان شده، «سیّرت الجبال**نبأ، 20.*** به شدّت به هم برخورد میکنند، «دُکّتا دَکةً واحدة»**حاقّه، 14.*** تا خرد و متلاشی شده، «بُست الجبال بَسّا» و تبدیل به سنگریزه و ذرّات پراکنده میشوند، «هباءً منبثّاً» وآن ذرّات در اثر فشار، مانند پشم حلاجی شده ریزریز شوند، «کالعِهن المنفوش»**قارعه، 5.*** و مانند غباری در هوا پراکنده شوند. «فکانت هباء منبثّاً» و این همان ماجرای آغازین آفرینش است: «و هی دخان»**فصلت، 11.***
پیام ها
1- در وقوع قیامت و زلزلههای سخت آن تردیدی نیست. «اذا وقعت» («اذا» و فعل ماضی در مواردی بکار میرود که قطعی الوقوع باشد.)
2- قیامت، تنها واقعهای است که نظیر و مانند ندارد. «الواقعة»
3- در تبلیغ، آنگاه که در مقام هشدار به امری مهم هستیم، با حذف همه مقدّمات، به اصل مطلب بپردازیم. «اذا وقعت الواقعة» (نظیر آیاتِ «الحاقّة»**حاقّه، 1.***، «اذا الشّمس کوّرت»**تکویر، 1.***)
4- انکار قیامت، فقط در دنیا و در شرایط رفاه و غفلت است، همین که نشانههای قیامت آشکار شود، دیگر کسی آن را انکار نمیکند. «لیس لوقعتها کاذبة»
5 - تا فرصت هست، قیامت را باور کنیم که پس از وقوع، نتیجهای جز شرمساری ندارد. «لیس لوقعتها کاذبة»
6- قیامت، هنگامهی فروپاشی پندارها و تجلّی حقایق است. (شکست و سقوط عدّهای و پیروزی و صعود عدّهای دیگر) «خافضة رافعة»
7- زلزله قیامت بسیار سخت و بزرگ است. «اذا رجّت الارض رجّاً»
8 - در آستانه قیامت، وقوع زلزلهها و رانشهای زمین و کوهها حتمی است. «اذا وقعت... رجت الارض... بُست الجبال... »
توضیحات
سیمای سوره واقعه
این سوره نود و شش آیه دارد و در مکه نازل شده است.
یکی از نامهای قیامت، واقعه است که در آیه اول این سوره از وقوع حتمی آن خبر داده شده و لذا این سوره «واقعه» نام گرفته است.
اکثر آیات این سوره دربارهی قیامت و شرایط و حوادث آن و تقسیم مردم به دوزخی و بهشتی در آن روز بحث میکند. لذا تلاوت این سوره انسان را از غفلت بیرون میآورد.
در آستانه مرگ عبداللّه بن مسعود، عثمان به عیادتش رفت و از او پرسید: از چه ناراحتی و چه آرزویی داری؟ گفت: از گناهانم ناراحتم و امید به رحمت پروردگار دارم. پرسید: آیا چیزی میخواهی به تو عطا کنم؟ گفت: نه، آن روز که نیاز داشتم محرومم کردی، الآن که از دنیا میروم چه نیازی دارم. عثمان گفت: پس اجازه بده چیزی به تو عطا کنم تا برای دخترانت به ارث بماند.
او گفت: آنها هم نیازی ندارند. زیرا به دخترانم چیزی آموختهام که هرگز نیازمند نمیشوند. به آنان سفارش کردهام سوره واقعه بخوانند که از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم هر کس هر شب آن سوره را تلاوت کند، فقر و بدبختی به او نمیرسد.**تفسیر مجمع البیان.***