آیه
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَی
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَی
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی
فَأَوْحَی إِلَی عَبْدِهِ مَآ أَوْحَی
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی
ترجمه
(وحی را خداوندِ) قوی قدرت به او آموخت.
(خداوندِ) صاحب صلابت که سلطه یافت.
در حالی که او در افق برتر بود.
سپس نزدیک شد پس نزدیکتر.
تا جایی که فاصلهاش به اندازه دو کمان یا کمتر شد.
پس به بندهاش وحی کرد، آنچه را وحی کرد.
قلب، آنچه را دید دروغ نخواند.
نکته ها
«مِرَّه» به معنای تابیده شده و محکم است و در قدرت و توانایی به کار میرود، چنانکه رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: صدقه بر «مرّه» و «سویّ»، یعنی افراد توانمند، روا نیست.**تفسیر روح المعانی.***
«دنی» یعنی نزدیک شد، ولی «تدلّی» یعنی خیلی نزدیک شد تا جایی که از شدّت نزدیکی وابسته شد. «قاب» معادل کلمه مقدار و «قوس» به معنای کمان است. تعبیر به «قاب قوسین» کنایه از شدّت نزدیکی و تقرّب پیامبر به خداوند به هنگام نزول وحی است.
در اینکه مراد از «شدید القوی» خداوند است یا جبرئیل، بحث و گفتگو است، ولی این عنوان، در موارد دیگر فقط برای خدا آمده است. مثلاً در دعای ندبه میخوانیم: «و أرِه سیّده یا شدید القوی» خداوندا! امام زمان را به ما نشان بده، یا در دعای وارده از امام حسنعلیه السلام برای دفع شرّ ظالم میخوانیم: «یا شدید القوی یا شدید الِمحال»**.مستدرک، ج5، ص260.***
به علاوه در آیات دیگر، خداوند، معلّم قرآن معرّفی شده است، از جمله:
«الرّحمن علّم القرآن»** الرّحمن، 1.***معلّم قرآن، خداوند رحمان است.
«علّمک ما لم تکن تعلم»** نساء، 113.***، خداوند چیزهایی را که نمیتوانستی بیاموزی، به تو آموخت.
البتّه در سوره تکویر دربارهی جبرئیل میخوانیم: «ذی قوّة»** تکویر، 20. ***ولی بسیار تفاوت است میان «ذی قوّة» و «شدید القوی». بنابراین منظور از «شدید القوی» خداوند است.
در این آیات به مسئله معراج پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده که ما سیمایی از معراج را در جلد هفتم تفسیر نور به مناسبت آیه اول سوره اسراء بیان نمودیم.
در تفسیر روح المعانی آمده است: در جاهلیّت، هنگامی که دو نفر هم قسم میشدند، کمانهای خود را در کنار هم قرار میدادند و زه آن را میکشیدند و هر دو یک تیر میانداختند، کنایه از آن که هر دو یکی شدهاند.
فرشته، در افق اعلی نیست، بلکه در افق مبین است و پیامبر بسیار بالاتر است و میتواند او را مشاهده کند. «و لقد رأه بالافق المبین»**تکویر، 23.***
خداوند مکان ندارد و منظور از افق اعلی (ناحیه برتر)، مکان خاصّی نیست، بلکه مراد اوج بلند مرتبگی و کنایه از احاطه و تسلّط همه جانبه خداوند است.
وحی در زمین، با واسطه است، «نزل به روح الامین علی قلبک»**شعراء، 193.***، جبرئیل، قرآن را بر قلب تو نازل کرد. امّا در اینجا که سخن از معراج پیامبر است، فرمود: «فاوحی الی عبده ما اوحی» یعنی در مقام قرب خبری از واسطه نیست و فرشته مقرب هم راهی به آنجا ندارد.
از امام سجادعلیه السلام پرسیدند: علت معراج پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله چه بود، مگر خدا مکان دارد؟ حضرت فرمود: معراج برای آن بود که خداوند، ملکوت آسمانها و آنچه را در آنهاست از عجایب صنعت و ابتکار، به پیامبرش نشان دهد.**تفسیر کنزالدقائق.***
کلاسی که پیامبرصلی الله علیه وآله در معراج دید، کلاس ویژهای بود:
محل کلاس: برترین مکان. «و هو بالافق الاعلی»
استاد: (خداوند) قویترین استاد. «علّمه شدید القوی»
محتوای درس: (وحی) محکمترین سخن. «ان هو الا وحی یوحی»
از امام سؤال کردند: «هل رأی رسول اللّه ربّه» آیا پیامبر در معراج پروردگارش را دید؟ حضرت فرمودند: «نعم بقلبه رآه» آری، خدا را به قلبش مشاهده کرد. سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «ما کذب الفؤاد ما رأی»**تفسیر کنزالدقائق.***
امام رضاعلیه السلام فرمود: آیه «لقد رأی من آیات ربّه الکبری»** نجم، 18.***، آیه «ما کذب الفؤاد ما رأی» را تفسیر میکند، یعنی مراد از رؤیت در آیه، دیدن آیات الهی است، نه ذات خداوند.
پیام ها
1- دین به قدری ارزش دارد که باید معلّم آن، خداوندی باشد که دارای قدرت بینهایت است، «علّمه شدید القوی» و شاگرد آن، پیامبری باشد بیلغزش و معصوم. «ما ضلّ صاحبکم»
2- دریافت علوم الهی، نیازمند ظرفیّت خاصی است. «ما ضلّ صاحبکم و ما غوی... علّمه شدید القوی»
3- یکی از راههای شناخت افراد، شناخت استاد است. «ما ضلّ صاحبکم... علّمه شدید القوی»
4- وحی، همان تعالیم الهی است. «یوحی... علّمه شدید القوی»
5 - تحلیلها و تهمتهای ناروا را پاسخ دهید. در مقابل کسانی که میگفتند: این قرآن را دیگران به پیامبر آموختهاند، «یعلّمه بشر»**نحل، 103.***، خداوند میفرماید: «علّمه شدید القوی»
6- علم پیامبر از جانب خداوند است. «علّمه شدید القوی»
7- علم الهی، از قدرت او جدا نیست. «علّمه شدید القوی»
8 - تنها خداوند قدرتمندترین است، قدرتهای غیر الهی سست است. «...شدید القوی»
9- معلّم باید در کار خود توانا باشد. «علّمه شدید القوی»
10- با تعلیم خدا، یک اُمّی میتواند معلّم تمام بشریّت شود. «علّمه شدید القوی»
11- همه بشر شاگردان خداوند هستند، «علّم الانسان ما لم یعلم»**علق، 5 .*** ولی شخص پیامبر شاگرد مخصوص اوست. «علّمه شدید القوی»
12- برنامههای الهی برای بشر، بسیار محکم و کامل است. «علّمه شدید القوی ذو مرّة...»
13- تقرّب به خدا، مرحله به مرحله و گام به گام است. «دنا فتدلّی»
14- رابطه معلّم و شاگرد باید نزدیک و صمیمی باشد. «دنا فتدلّی»
15- در سخن، از واژگان و ادبیات مخاطب استفاده کنیم و به لسان قوم سخن بگوییم. «قاب قوسین» (در فرهنگ عرب، نزدیکی دو کمان، نشانه نزدیکی صاحبان آنها بود.)
16- قرب به خداوند برای بندگان، محدودیّت ندارد. «او ادنی» چون فرشتگان نمیتوانند.
17- مردان خدا، در زمین باشند یا در آسمان، عبد خدایند. «اسری بعبده»**اسراء، 1.***، «فاوحی الی عبده»
18- بندگی، بستر فراگیری وحی و عنایت الهی است. «فاوحی الی عبده»
19- پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله هم در دریافت وحی معصوم است و هم در ابلاغ آن. «ما ینطق عن الهوی... ما کذب الفؤاد ما رأی»
20- آن شهود باطنی حجت است که مورد تأیید خدا باشد. «ما کذب الفؤاد ما رأی»