تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 9(دوره ده جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 56. واقعه آیه 41-48

آیه
وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَآ أَصْحَابُ الشِّمَالِ
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ‏
وَ ظِلٍ‏ّ مِّن یَحْمُومٍ
لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ‏
إِنَّهُمْ کَانُواْ قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ
وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنثِ الْعَظِیمِ‏
وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ‏
أَوَ آبَآؤُنَا الْأَوَّلُونَ‏
ترجمه
و (اما) یاران دست چپ، چه هستند یاران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان).
در میان باد سوزان و آب داغ.
و سایه‏ای از دود غلیظ و سیاهند.
که نه خنک است و نه سودبخش.
البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
و همواره بر گناه بزرگ پافشاری می‏کردند.
و پیوسته می‏گفتند: آیا هنگامی که ما مردیم و به صورت خاک و استخوان شدیم. آیا حتماً ما برانگیخته می‏شویم؟
و آیا نیاکان ما (نیز برانگیخته می‏شوند)؟
نکته ها
«سَموم» باد سوزانی است که مثل سم در بدن نفوذ کند و «مسام» به سوراخ‏های ریز بدن گفته می‏شود. «حَمیم» به معنای آب‏جوشان و بسیار داغ و «یَحموم» دود غلیظ سیاه است. «مُترف» به معنای فرد برخوردار از نعمت‏های زیاد که گرفتار غفلت و طغیان شود.
«حِنث» به معنای گناه بزرگ است و بیشتر در مورد پیمان شکنی و تخلّف از سوگند بکار می‏رود. «یُصرّون» از «اصرار» است. این لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.
در قیامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شکنجه بسیار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سیاه، غلیظ و سوزان.**تفسیر مراغی.*** «سموم و حمیم و ظل من یحموم»
هنر قرآن به گونه‏ای است که آینده و حوادث قطعی آن را همچون گذشته ترسیم می‏کند. آن گونه قیامت را مطرح می‏کند که گویی مجرمان حاضر و در دادگاه محاکمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.
مقایسه بهشتیان و دوزخیان‏
در اینجا با توجّه به آیات متعدّد، میان جایگاه اصحاب یمین در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقایسه‏ای می‏کنیم:
برای اصحاب یمین: برای اصحاب شمال:
سایه‏ای ممتد و دائم. «فی ظلّ ممدود» سایه‏ای از دود سیاه. «ظلّ من یحموم»
میوه‏هایی مجاز و مدام. «لامقطوعة نه خنک و نه سودمند. «لابارد و لاممنوعة»
نوشیدنی‏هایی پاکیزه. «شراباً طهورا»**انسان، 21.***
آبی همچون فلز گداخته. «بماء کالمهل»**کهف، 29.***
رودهایی از آب. «أنهار من ماء»**محمّد، 15.***
در آرزوی آب. «افیضوا علینا من الماء...»**اعراف، 50.***
رودهایی از شیر. «أنهار من لبن»**محمّد، 15.***
آبی سوزان و زهرآلود. «حمیم و غساق»**ص، 57.***
رودهایی از شراب. «أنهار من خمر»**محمّد، 15.***
آبی چرک و خون‏آلود. «من غِسلین»**حاقّه، 36.***
رودهایی از عسل. «أنهار من عسل مصفّی»**محمّد، 15.***
آبی پست. «ماء صدید»**ابراهیم، 16.***
دو بهشت و باغ بزرگ. «جنّتان»**الرّحمن، 46.***
مکانی تنگ. «مکاناً ضیّقا»**فرقان، 13.***
برخوردهایی با سلام و سلامتی. «الا قیلاً لعنت و نفرین به یکدیگر. «کلّما دخلت سلاماً سلاما»**واقعه، 26.***
امةّ لعنت اختها»**اعراف، 38.***
ورودی با احترام. «طبتم فادخلوها»**زمر، 73.***
ورودی با قهر و نفرت. «خذوه فغلّوه»**حاقّه، 30.***
برخورداری از رحمت و درود الهی. «سلام توهین و بایکوت.
«قال اخسئوا فیها قولاً من ربّ رحیم»**یس، 58.***
و لاتکلّمون»**مؤمنون، 108.***
پذیرایی کنندگانی بی‏نظیر. «یطوف علیهم، گردش در میان آتش و آب‏سوزان.
«یطوفون‏ ولدان مخلّدون»**واقعه، 17.***
بینها و بین حمیم آن»**الرّحمن، 44.***


پیام ها
1- در قیامت دسته‏ای از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «و أصحاب الشّمال»
2- وضع دوزخیان به قدری هولناک است که مایه‏ی شگفتی و تعجب می‏شوند. «ما أصحاب الشّمال»
3- عذاب‏های قیامت، بسیار سخت است. («سموم» و «حمیم» نکره آمده که نشانه سختی و عظمت است.)
4- خوشگذرانان سرمست بدانند که کامیابی‏های غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نکبت و زجری خواهد کشید. «مترفین - فی سموم و حمیم و ظل من یحموم»
5 - آنچه گناه را سنگین و خطرناک‏تر می‏کند، اصرار بر آن است. «یصرّون علی الحنث العظیم»
6- خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملکرد خود انسان است. اگر خلافکاران سه نوع شکنجه دارند: بادی سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است که سه خلاف پیوسته دارند. «کانوا... مترفین... کانوا یصرّون علی الحنث... کانوا یقولون»
7- رفاه و عیّاشی، بستر ارتکاب گناه و تردید در معاد است. «مترفین... یصرّون... ءاذا متنا...»
8 - منکران معاد، دلیل بر انکار ندارند و تنها بعید می‏شمردند. «ءاذا متنا...»
9- خطر آنجاست که انسان، تردید نابجای خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف دیگران شود. «کانوا یقولون ءاذا متنا و کنّا ترابا»
10- افراد شبهه افکن، دامنه تردید را توسعه می‏دهند. «أوَ آباؤنا الاولون»