آیه
أَفَرَءَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ
أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَآ أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَةً وَمَتَاعاً لِّلْمُقْوِینَ
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ
ترجمه
آیا آتشی را که میافروزید، دیدهاید؟
آیا شما درخت آن را ایجاد کردهاید یا ما ایجاد کنندهایم؟
ما آتش را وسیله تذکّر (آتش قیامت) و نعمتی برای مسافران قرار دادهایم.
پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
نکته ها
«تورون» از «وری» به معنای خارج کردن چیزی پنهان است، «وراء» یعنی باطن و پشت چیز. به آتشی که در وسائل آتش افروزی نهفته و با جرقهزدن بیرون میآورند، «ایراء» میگویند. در حجاز دو نوع درختی بود که به عنوان دو چوب آتشزنه از آن استفاده میکردند، همچون جرقهای که از زدن دو سنگ چخماق به دست میآید.
«مُقوین» از «قوایه» به معنای بیابان است. به بیابانگرد و مسافر، «مقوی» گفته میشود.
از آیه 47 که تردید در معاد مطرح شد، تا این آیات، خداوند بیش از بیست مرتبه مردم را خطاب کرده و آنان را به فکر و تدبیر در چگونگی به وجود آمدن کشت و آب و آتش و آفرینش انسان دعوت کرده است تا تردید نابجای کافران را برطرف کند.
در این آیات، عناصر چهارگانه آب، خاک، باد و آتش، مطرح شده است که همه تحت فرمان الهی و وسیلهای برای شناخت خداوند و پی بردن به قدرت او هستند.
خداوند در این سوره، چهار مرتبه از مردم اقرار گرفته که آیا شما در آفرینش خود، نزول باران، خروج گیاهان و تولید آتش نقشی دارید؟
نیاز به آتش در بیابان، بارزتر از نیاز به آن در محلّ مسکونی است. مسافر در بیابان، برای حفظ خود از سرما، پیدا کردن راه در شب و مقابله با خطر حیوانات وحشی، نیاز به نور و حرارت و آتش دارد.
پیام ها
1- همان خدایی که آتش را از دل چوب و درخت بیرون میآورد، مردهها را از دل زمین بیرون میآورد. «أفرأیتم النّار التی تورون»
2- خروج آتش از درخت، از دو جهت میتواند یادآور قیامت باشد: یکی از جهت خروج انرژی ذخیره شده در آن که در قالب جرقه و آتش بروز میکند، دیگر آن که آتش دنیا، انسان را به یاد آتش دوزخ میاندازد. «جعلناها تذکرة»
3- خداوند آنچه را برای رفع استبعاد معاد بود ذکر کرد، خواه اثر کند یا نکند. ای پیامبر! وظیفه تو تسبیح خداوند است. «فسبّح باسم ربّک العظیم»