تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 9(دوره ده جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 51. ذاریات آیه 52-55

آیه
کَذَلِکَ مَآ أَتَی الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
أَتَوَاصَوْاْ بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ‏
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٍ‏
وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَی‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ‏
ترجمه
(ای پیامبر!) بدین گونه (که تو را تکذیب کردند) پیشینیان اینان نیز هیچ پیامبری برایشان نیامد مگر آنکه گفتند: جادوگر یا جن‏زده است.
(آیا مخالفان در طول تاریخ) به یکدیگر سفارش کرده‏اند (که با انبیا این گونه برخورد کنند؟) نه، بلکه آنان مردمی طغیانگرند.
پس، از آنان روی بگردان که تو مورد سرزنش نیستی.
و (به مردم) تذکّر بده که قطعاً تذکّر برای مؤمنان مفید است.
نکته ها
آیه‏ی 52، به مانند نتیجه‏گیری از آیات گذشته و به عنوان دلداری پیامبراکرم‏صلی الله علیه وآله است که اگر مشرکان مکّه با تو چنین برخوردهایی می‏کنند، بدان که پیش از اینان نیز با پیامبران پیش از تو چنین برخوردهایی را داشته‏اند.
از آنجا که پیامبر در دعوت مردم کوتاهی نکرده و حجّت خدا را بر آنان تمام کرده است، لذا روی گردانی پیامبر از آنان و ترک مجادله با آنان، سرزنش و ملامتی را به دنبال ندارد.
این آیات در کنار فرمان به اعراض از کافران طغیانگر، به تذکّر دادن به مؤمنان سفارش می‏کند تا گمان نشود که تنها کافران نیاز به هشدار و تذکّر دارند. «فتولّ... و ذکّر»
در شنیدن اثری است که در دانستن نیست. سوز و اخلاص و شیوه بیان گوینده می‏تواند اثری برتر در انسان بگذارد. لذا پیامبر مأمور می‏شود تا پیوسته مؤمنان را تذکّر دهد.
پیام ها
1- همه انبیا مخالف داشتند و مورد تهمت قرار می‏گرفتند. پس، از تهمت مخالفان نگران مباش. «کذلک... قالوا ساحر أو مجنون»
2- بر خلاف قرآن که پیامبران را انسان‏هایی همچون دیگر انسان‏ها معرّفی می‏کند، «قل انّما أنا بشر مثلکم»**کهف، 110.*** مخالفان سعی داشتند کارها و سخنان پیامبران را ناشی از ارتباط آنها با جن بدانند. «ساحر أو مجنون»
3- هماهنگی رفتار و گفتار مخالفان انبیا در طول تاریخ به گونه‏ای است که گویا همه به یکدیگر سفارش موضع‏گیری علیه حق و تهمت سحر و جنون را می‏دادند. «أتواصَوا...»
4- ریشه‏ی تهمت به انبیا، طغیان است. «قوم طاغون»
5 - انسان در برابر افراد لجوج مسئولیّتی ندارد. «فتولّ»
6- پس ازاتمام حجّت، اعراض از حق ستیزان جایز است. «فتولّ عنهم فماانت بملوم»
7- همه جا، متارکه و رها کردن دیگران کار بدی نیست. «فتولّ عنهم فما انت بملوم»
8 - مبلّغ، باید روحیه مخاطبان را بشناسد، نسبت به گروهی اعراض نماید، «فتول» و نسبت به گروهی تذکّر دهنده باشد. «و ذکّر»
9- اگر روحیه پندپذیری نداریم، در ایمان خود شک کنیم، زیرا مؤمن پندپذیر است. «فانّ الذکری تنفع المؤمنین»
10- اگر ایمان باشد، انسان تذکّر را از هر کس می‏پذیرد. «فانّ الذکری تنفع المؤمنین» و نفرمود: «فانّ تذکّرک»
11- مبلّغان دینی خسته نشوند که کارشان مفید است. «فانّ الذکری تنفع...»
12- مؤمنان نیز به تذکّر نیازمند هستند. «فانّ الذکری تنفع المؤمنین»
13- تعالیم ادیان آسمانی، در فطرت انسان‏ها ریشه دارد. وظیفه انبیا، بیدار کردن و یادآوری امور فطری بشر است. «ذکّر فانّ الذکری تنفع المؤمنین»