آیه
سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَآ أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا
ترجمه
به زودی بادیهنشینان بازمانده از جنگ و جهادگریزان، (برای توجیه خلاف خود) به تو خواهند گفت: اموال و خانوادههایمان ما را مشغول و سرگرم ساخت (و نتوانستیم تو را همراهی کنیم). پس برای ما (از خداوند) طلب آمرزش کن. آنان به زبان چیزی میگویند که در دلهایشان نیست. (به آنان) بگو: اگر خداوند برای شما زیانی اراده کند، یا برای شما سودی بخواهد، کیست که در برابر خداوند از شما دفاع کند، بلکه خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
نکته ها
«اعراب» به بادیهنشینان جامعهگریز و دور از فرهنگ گفته میشود. شکّی نیست که اینان در مقابل شهرنشینان نیستند، بلکه کسی که از فرمان پیامبر سرپیچی کند، به نوعی از فرهنگ و تمدّن به دور است.
کسانی که به جبهه نمیروند، با بهانههایی فرار خود را توجیه میکنند:
گاهی میگویند: هوا گرم است. «لاتنفروا فی الحرّ»**توبه، 81 .***
گاهی میگویند: تعداد دشمن زیاد و توان ما کم است. «لاطاقة لنا»**بقره، 249.***
گاهی میگویند: خانههای ما در و دیوار و حفاظی ندارد و ما نگرانیم. «انّ بیوتنا عورة»**احزاب، 13.***
گاهی میگویند: میترسیم با نگاه به دختران رومی (در جنگ تبوک)، گرفتار فتنه و گناه شویم. پس ما را با فرمان شرکت در جنگ، به فتنه نیانداز. «لاتفتنّی...»**توبه، 49.***
گاهی میگویند: اموال و دارایی و خانواده، ما را گرفتار کرده و مانع حضور ما در جنگ شده است. «شَغلتنا أموالنا و اهلونا»
معمولاً جهادگریزان، ترس را در قالب احتیاط، حرص و طمع را در قالب تأمین آینده، ضعف نفس را با شرم و حیا، سستی و بیعُرضگی را در قالب زهد و ضعف و ناتوانی خود را به قضا و قدر الهی و رضایت به خواست خدا توجیه میکنند.
پیام ها
1- یکی از عوامل سستی در جهاد، ضعف فرهنگی و پائین بودن فرهنگ مردم است. «المخلّفون من الاعراب»
2- رهبر باید آیندهنگر بوده و سخنان و تحرّکات مخالفان و منافقان را پیشبینی کرده و جوابی آماده داشته باشد. «سیقول... قل...»
3- متخلّفان و نافرمانان، کار خود را توجیه میکنند. «شغلتنا أموالنا»
4- توجّه و وابستگی به مسائل اقتصادی و خانوادگی، گروهی را از انجام فرمان الهی و جهاد باز میدارد. «شغلتنا أموالنا و اهلونا»
5 - تخّلف از جهاد، گناه است. «فاستغفر لنا»
6- دعا و شفاعت پیامبر در حق دیگران، مستجاب و مورد قبول است. لذا مردم، به پیامبر توسل میجستند. «فاستغفر لنا»
7- گاهی افشاگری، لازم است. «یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم»
8 - فرار از جهاد، سبب بیمه شدن مال و جان از خطر نیست. «فمن یملک لکم من اللّه شیئاً ان اراد بکم ضرّا»
9- دفاع از مکتب واجب است، گرچه متحمّل ضرر و زیان شویم. «أراد بکم ضرّا»
10- گویا منافقان و جهادگریزان، نمیدانند که خداوند همه چیز آنان را میداند و گرنه این همه نفاق از خود نشان نمیدادند. «بل کان اللّه بما تعملون خبیرا»