آیه
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّی إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَآءَهُمْ
ترجمه
و گروهی از آنان، کسانی هستند که (در ظاهر) به تو گوش میسپارند، امّا همین که از نزد تو بیرون روند، به صاحبان علم و دانش گویند: او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هوای نفسشان پیروی کردهاند.
نکته ها
پس از بیان وضعیّت مؤمنان و کافران، این آیه به شیوه برخورد منافقان با گفتار پیامبر که برگرفته از وحی آسمان بود اشاره کرده و خطاب به پیامبر میفرماید: کافرانی که در ظاهر مسلمان هستند، در مجالس تو شرکت میکنند و به قرآن گوش میدهند، امّا چون به حقانیّت تو و کتاب تو ایمان ندارند، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و لذا هرگاه به پیروانت که نسبت به سخنان تو علم دارند میرسند، با تحقیر و تمسخر میگویند: این چه سخنانی است که این مرد میگوید؟!
امّا ای پیامبر! گمان نکنی که سخنان تو قابل درک نیست، بلکه روحیه عناد و لجاجت آنها باعث گردیده که خداوند بر دل آنها مُهر نهد و آنان قدرت درک حقیقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوسهای خویش باشند.
از این که جملهی «و اتّبعوا اهوائهم» پس از عبارتِ «طبع اللّه علی قلوبهم» آمده است میتوان استفاده کرد که اگر انسان فهم، بینش و عقل خود را رها کند، تحت فرمان هوا و هوس و شهوت قرار میگیرد.**تفسیر هدایت.***
پیام ها
1- حضور هر قشری از مردم حتّی کافران و منافقان، نزد پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله آزاد بود. «منهم مَن یستمع الیک»
2- شناخت و افشای حرکات مرموز مخالفان، برای مردم لازم است. «و منهم مَن یستمع الیک...»
3- منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. «یستمع... قالوا للذّین اوتوا العلم»
4- سؤال، اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد، قابل توبیخ است. «ماذا قال آنفاً»
5 - وحی الهی و سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله، علمی و عالمپرور بود. «اوتوا العلم»
6- تشکیک در میان مسلمانان، نوعی تهاجم فرهنگی است. «ماذا قال آنفاً»
7- انسان، با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستی، زمینه مهر شدن دل خود را فراهم میکند و قابلیّت فهم وحی و معارف الهی را از دست میدهد. «أولئک الّذین طبع اللّه»
8 - به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیرای حق نیستند.
«و منهم مَن یستمع الیک... طبع اللّه علی قلوبهم»
9- مسخره نمودن وحی و قرآن، موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز میدارد. «ماذا قال آنفاً... طبع اللّه علی قلوبهم»
10- اگر بر دلی مهر خورد، سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود. «طبع اللّه»
11- قلب و روح آدمی، فطرتاً حقّپذیر است. عواملی سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن میشود. (کلمه «طبع»، معمولاً در مواردی بکار میرود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
12- کسی که برای تضعیف پیامبر اقدام کند، در حقیقت با خدا طرف شده است. «یستمع الیک... ماذا قال آنفا... طبع اللّه علی قلوبهم»
13- هوسها و خواهشهای بی پایه بشر متعدّد است. «اتبعوا اهوائهم»
14- هواپرستی با خداپرستی سازگار نیست. «طبع اللّه علی قلوبهم و اتبعوا اهوائهم»