تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 9(دوره ده جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 49. حجرات آیه 8،7

آیه
وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ‏
فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‏
ترجمه
و بدانید که در میان شما رسول‏خداست که (شما باید از او پیروی کنید و) اگر او در بسیاری از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختی ومشقّت خواهید افتاد، ولی خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد یافتگان هستند.
(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،) فضل و نعمتی بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.
نکته ها
در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ، خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبرصلی الله علیه وآله داد. مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد: هرگاه فاسقی خبری آورد تحقیق کنید. این آیه می‏فرماید: اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند، نه آنکه رهبر الهی تابع هیجان‏های ناپخته‏ی برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.
در روایات می‏خوانیم: اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند، در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید، در شما خیری نیست.**کافی، ج‏2، ص‏126.***
بر اساس روایات، یکی از مصادیق ایمان در جمله‏ی «حَبّبَ الیکم الایمان»، محبّت علی‏ابن ابی‏طالب‏علیهما السلام و مراد از کفر و فسوق و عصیان، دشمنی با اهل‏بیت پیامبرعلیهم السلام است.** کافی، ج‏1، ص‏426.***
در حدیث می‏خوانیم: کسانی که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمی‏دانند، نعمت‏های الهی را کفران کرده، عملشان کم و تلاشهای آنان نابود است.**بحار، ج‏74، ص‏158.***
رسیدن به رشد و کمال، هدیه‏ی الهی به انبیاست؛ «آتَینا ابراهِیم رُشدَه»**انبیاء، 51.*** ووظیفه‏ی آنها رشد دادن دیگران می‏باشد؛ «یا قوم اتّبِعون اَهدِکم سَبیلَ الرّشاد»**غافر، 38.*** آنان نیز خود به دنبال رشد بوده‏اند، چنانکه حضرت موسی در بیابان‏ها به دنبال حضرت خضر می‏رود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ «هل اتّبعک علی أن تُعلّمَن ممّا عُلّمتَ رُشداً»**کهف، 66.***
ایمان زمینه‏ی رشد، «ولیؤمنوا بی لعلّهم یَرشُدون»**بقره، 186.*** و کتب آسمانی وسیله‏ی رشد هستند، «یَهدی اِلیَ الرُّشد»**جن، 2.***. در این آیه نیز مؤمنان واقعی اهل رشد معرّفی شده‏اند. «اولئک هم الراشدون» به هر حال مراد از رشد در قرآن، رشد معنوی است، و این کوته فکری است که انسان رشد را تنها در کامیابی‏های دنیوی بداند.
در مدیریّت و سیاست‏گذاری جامعه، اگر تصمیم‏گیرنده معصوم یا عادل نباشد، از استبدادی سر در می‏آورد که در آن رشدی نیست، «و ما اَمرُ فِرعونَ بِرَشید»**هود، 97.*** ولی اگر تصمیم‏گیرنده معصوم یا عادل باشد، زمینه‏ی رشد فراهم است. «اولئک هم الرّاشِدون»
پیام ها
1- اگر می‏خواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم. (در آیه‏ی قبل، سخن از ندامت و پشیمانی بود و این آیه می‏فرماید: به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهای ندامت‏آور بیمه شوید.) «نادِمین - و اعلموا انّ فیکم رسول اللّه»
2- حضور پیامبر ورهبران الهی، امتیاز خاصّی برای جامعه است. «فیکم رسول‏اللَّه»
3- رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیکم رسول اللَّه»
4- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعی ندارد، امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظاری نابجاست. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
5 - مشکلات جوامع به خاطر دوری از مکتب انبیا وعمل به سلیقه‏ها وهوسهای شخصی است. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
6- رهبر جامعه اسلامی باید استقلال رأی داشته باشد. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...» (دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستی رأی رهبر است می‏خواهد، چنانکه در جای دیگر می‏خوانیم: «ودّوا ما عَنِتّم...»**آل‏عمران، 118.****
7- در مواردی که حکمی از طرف خدا و رسول نیست، مشورت با مردم و پیروی از آنها مانعی ندارد. «فی کثیرٍ من الامر»
8 - گرایش به مذهب، امری فطری است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیکم الایمان...»
9- ایمان، امری قلبی است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. «حَبّبَ الیکم الایمان»
10- ایمان، زینت دلهاست. «و زَیّنَه فی قلوبکم» همان گونه که کوه‏ها، دریاها، معادن، گل‏ها، آبشارها وهمه‏ی آنچه روی زمین است، زینت زمین است. «انّا جَعلنا ما علی الارض زینةً لها»**کهف، 7.***(آری، زینت انسان، کمالات معنوی است و جلوه‏های مادّی، زینت زمین هستند.)
11- تولّی و تبرّی باید در کنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر...»
12- انکار قلبی و انگیزه‏ی فاسد، مقدّمه‏ی طغیان است. ابتدا فرمود: «الکفر» وسپس «الفسوق و العصیان»
13- آفات ایمان؛ کفر، فسوق وعصیان است. «حَبّب الیکم الایمان... کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»
14- تنفّر از بدی‏ها، امری فطری است، «کَرّهَ الیکم الکفر...» و این تنفّر، مایه‏ی رشد انسان است. «اولئک هم الرّاشدون»
15- کسانی که از کفر، فسق و عصیان تنفّر ندارند، رشد ندارند. «کَرّهَ... اولئک هم الرّاشدون»
16- از نعمت‏های بزرگ الهی، علاقه به ایمان و بیزاری از کفر، فسق و عصیان است. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر... فَضلاً من اللَّه و نِعمة»
17- فضل خداوند، بر اساس علم و حکمت اوست، نه بدون ملاک و گزافه. «فضلاً... و اللّه علیم حکیم»