آیه
وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَآ أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَذَآ إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُواْ خَاسِرِینَ
ترجمه
و آنکه به والدین خود گفت: اُفّ بر شما! آیا به من وعده میدهید که (پس از مرگ از گور) خارج گردم، در حالی که نسلهای بسیاری پیش از من گذشتهاند (و هرگز زنده نشدهاند)؟ ولی والدین او، خدا را به فریادرسی میخوانند (و به او میگویند:) وای بر تو! ایمان بیاور! قطعاً وعده خداوند حق است، امّا او میگفت: این (وعدهها) جز افسانه پیشینیان نیست.
آنان کسانی هستند که در میان اقوام کافری از جن و انس که پیش از آنان بودند، عذاب خدا بر آنان قطعی شده است، حتماً آنان زیانکارانند.
نکته ها
«اُف» به معنای اعلام بیزاری و ابراز ناخشنودی و نوعی توهین و تحقیر و بیادبی است.
در آیه قبل، آثار احسان به والدین و ایمان به خدا و شکر نعمتهای الهی که همان بهشت جاودان است، مطرح شد، در این آیه چهرهی فرزند نااهل و سرانجام شوم و خسارتبار او ترسیم میشود تا شیوه سخن و رفتار و عاقبت دو نوع فرزند، با یکدیگر مقایسه شود.
مقصود از حشر مردم در جهان آخرت، محشور شدن همه مردم در یک زمان و مکان است، نه آنکه هر چند صباحی گروهی از مردگان در این دنیا زنده شوند که این فرزند نااهل به والدین خود میگوید: چرا گروههای قبلی زنده نشدهاند؟
کسیکه ایمان به معاد ندارد، هستی و استعدادها و نعمتهای خود را با بهای ناچیز و اهداف زود گذر معامله میکند و در قیامت دستخالی مانده و سرمایهاش هدر رفته و اهل حسرت و خسارت است.
پیام ها
1- فرزند نااهل به والدین خود بدگویی و بیادبی میکند: «اُفّ لکما» ولی والدین با ایمان و دلسوز، برای هدایت فرزند خود، هم از خدا استمداد میکنند و هم او را به خوبیها امر و از بدیها نهی میکنند. «یستغیثان اللّه ویلک آمن»
2- معمولاً منکر معاد، نه استدلال دارد نه ادب. «اُفّ لکما أتعداننی»
3- فرزند، آزاد و مستقل و مسئول اعمال خویش است. «أتعداننی أن اخرج... ویلک آمن»
4- والدین در قبال ارشاد و هدایت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگیرند. «أتعداننی ان اخرج... ویلک آمن»
5 - والدین، در کنار رشد و تغذیه جسمی فرزند، مسئول رشد معنوی او نیز هستند. «حملته... بلغ اشدّه... هما یستغیثان... ویلک آمن»
6- والدین، با یادآوری معاد و عاقبت اندیشی، فرزندان خود را تربیت کنند. «آمن انّ وعد اللّه حق»
7- ایمان نداشتن به معاد، سبب بیتعهدی فرزند حتّی در برابر والدین میشود. «اُفّ لکما... ما هذا الا اساطیر الاولین»
8 - منکران معاد، مؤمنان را مرتجع و متحجّر میدانند و خود را نواندیش. «ما هذا الاّ اساطیر الاولین»
9- کفر به معاد و بدگویی و بیادبی گستاخی در برابر والدین، عذاب قطعی را به دنبال دارد. «قال لوالدیه افّ... اولئک الّذین حق علیهم القول»
10- لجاجت فرزندان در کفر، مانع استجابت دعای والدین در حق آنان میشود. «و هما یستغیثان اللّه... حقّ علیهم القول»
11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان یکسان است. «حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم»
12- کفر و انکار معاد، در میان جن و انس سابقه طولانی دارد. «اُمم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس»
13- جن نیز موجودی مثل انسان؛ دارای تکلیف، تمدّن، مرگ و میر، حساب و کتاب و دریافت کیفر و پاداش است. «امم... من الجنّ و الانس»
14- انکار معاد وانحراف فکری، خسارت سنگین در پیدارد. «انهم کانوا خاسرین»
15- گستاخی در برابر والدین، حتّی با گفتن کوچکترین حرفی، جرمی بزرگ و مورد نکوهش قرآن و مایهی خسارت انسان است. «اُفّ لکما... کانوا خاسرین»