تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 9(دوره ده جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 49. حجرات آیه 2

آیه
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِ‏ّ وَلَا تَجْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن‏تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ‏
ترجمه
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! (در گفتگو با پیامبر) صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید و آن گونه که با یکدیگر بلند گفت‏وگو می‏کنید، با پیامبر بلند سخن مگویید! مبادا (به خاطر این بی‏ادبی،) اعمالتان نابود شود و شما آگاه نشوید.
نکته ها
در آیه‏ی قبل، از پیشی‏گرفتن بر رسول خدا و دستورات الهی در عمل نهی شد و در این آیه، از بلند کردن صدا در حضور پیامبر در گفتار و سخن گفتن. در آیه‏ی 63 سوره‏ی نور نیز سفارش شده که پیامبر را مانند خود صدا نزنید، بلکه با احترام و مؤدّبانه نام ببرید.
حفظ عمل، مهم‏تر از خود عمل است. اعمال ما گاهی از اوّل خراب است، چون با قصد ریا و خودنمایی شروع می‏شود، گاهی در وسط کار به خاطر عُجب و غرور از بین می‏رود و گاهی در پایان کار به خاطر بعضی از اعمال حبط می‏شود. به همین جهت قرآن می‏فرماید: هر کسی عمل خود را تا قیامت بیاورد و از آفات بیمه کند، ده برابر پاداش داده می‏شود: «مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها»**انعام، 160.*** و نمی‏فرماید: هر کس عملی را انجام دهد، ده برابر پاداش دارد. زیرا میان انجام عمل در دنیا و تحویل آن در قیامت، فاصله‏ی زیادی است.
چنانکه در روایتی رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: برای هر ذکری، درختی در بهشت کاشته می‏شود، شخصی گفت: پس ما در بهشت درختان زیادی داریم! حضرت فرمود: بله، ولی گاهی گناه و اعمالی از شما سر می‏زند که آن درختان را می‏سوزاند. سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.**بحار، ج‏8، ص‏186.***
قرآن، حبط اعمال را، یک جا برای کفر و شرک آورده و یک جا برای بی‏ادبی در محضر پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله، پس کیفر بی‏احترامی به پیامبر، هم‏وزن کیفر کفر و شرک است.
یکی از یاران پیامبر که در حضور پیامبر بلند سخن گفته بود، هنگامی که شنید صدای بلند او سبب از بین رفتن و نابودی کارهای خوب او می‏شود، بسیار ناراحت شد. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: صدای بلند تو برای خطابه و سخنرانی بود و حساب تو از دیگران جداست.** تفسیر مجمع‏البیان.***
در جمله‏ی «ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون»، این نکته نهفته است که برخی اعمال آثار وضعی دارد و آن آثار وابسته به دانستن یا ندانستن ما نیست.
اگر انسان مایعی سمّی بخورد مسموم می‏شود، گرچه گمان کند آب است. اگر به سیم برق دست بزنیم، دچار برق گرفتگی می‏شویم، گرچه گمان کنیم برق ندارد. برخی گناهان، سبب پیدایش قحطی، زلزله، کوتاه شدن عمر، ذلّت و خواری می‏شود، گرچه خود انسان از عامل پیدایش این آثار خبری نداشته باشد.
گرچه بلند کردن صدا در مقابل پیامبر بی‏ادبی به پیامبرصلی الله علیه وآله است که به خاطر مقام والای آن حضرت، سبب حبط اعمال می‏شود، ولی قرآن به ما سفارش کرده که نسبت به همه‏ی مردم ادب را رعایت کنیم و آرام سخن بگوییم. چنانکه لقمان‏علیه السلام به فرزندش می‏گوید: «واغضُض من صَوتک» صدای خود را فرو گیر و آرام سخن بگو. سپس صداهای بلند را به صدای الاغ تشبیه کرده است: «انّ اَنکَر الاصوات لَصوتُ الحَمیر»**لقمان، 19.***
مسئله‏ی صدای بلند و آلودگی صوتی، امروزه یکی از مشکلات جامعه‏ی بشری است که گاهی به اسم عروسی، گاهی به اسم عزا، گاهی در مسجد و گاهی در کوچه و خیابان و زمین ورزش، آرامش را از مردم سلب می‏کند.
نمونه‏های بی‏ادبی به پیامبر
الف: پیامبر اسلام در آستانه‏ی رحلت، تقاضای قلم و کاغذی کرد و فرمود: می‏خواهم چیزی بگویم و بنویسید که بعد از آن هرگز گمراه نشوید! در میان حاضران خلیفه‏ی دوّم گفت: بیماری پیامبر شدید شده و سخنانش بی‏ارزش است، شما قرآن دارید و نیازی به نوشتن نیست. سر و صدا به موافقت و مخالفت بلند شد. حضرت فرمود: برخیزید و بروید.**صحیح مسلم، ج‏3، ص‏1259.***
مرحوم علامه سید شرف‏الدین، صاحب کتاب المراجعات، می‏فرماید: گرچه قلم و کاغذ نیاوردند و چیزی نوشته نشد، ولی می‏توان خط نانوشته را خواند. زیرا با بررسی روایات خواهیم دید که پیامبر این مطلب را بارها بیان فرموده است که من از میان شما می‏روم و دو چیز گرانبها را به جا می‏گذارم که اگر به آن دو تمسّک کنید، هرگز گمراه نشوید و آن دو، قرآن و اهل‏بیت من هستند. «انّی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا کتاب اللّه و عترتی اهل بیتی»**وسائل، ج‏27، ص‏33.***
پس در اینجا نیز مراد آن حضرت تمسّک به قرآن و اهل‏بیت بوده است.
ب: هنگامی که امام حسن مجتبی‏علیه السلام شهید شد و خواستند او را در کنار قبر جدّش رسول‏خداصلی الله علیه وآله دفن کنند، عایشه جلوگیری کرد و این امر باعث بلند شدن سر و صدای مردم شد. امام‏حسین‏علیه السلام با تلاوت آیه‏ی «لاتَرفَعوا اَصواتکم...» مردم را امر به سکوت کرد و فرمود: احترام پیامبراکرم‏صلی الله علیه وآله پس از مرگ حضرت نیز همچون زمان حیات او لازم است.** تفسیر نمونه.***
مقدّسات در اسلام‏
در تمام دنیا با وجود عقائد مختلف، به بزرگان خود احترام خاصّ می‏گزارند. شهرها، خیابان‏ها، دانشگاه‏ها، فرودگاه‏ها، مدارس و مؤسسات را به نام آنان نام‏گذاری می‏کنند. در اسلام نیز برخی افراد و حتّی برخی گیاهان و جمادات قداست دارند.
در اسلام ریشه‏ی قداست و کرامت هر چیزی، وابستگی آن به ذات مقدّس خداوند است و هر چه این وابستگی بیشتر باشد، قداست هم بیشتر است و ما باید احترام ویژه‏ی آن را حفظ کنیم. امّا مقدّسات:
1. خداوند سرچشمه قدس است و مشرکان که دیگران را با خدا یکسان می‏پندارند، در قیامت به انحراف خود اقرار خواهند کرد و به معبودهای خیالی خود خواهند گفت: رمز بدبختی ما این است که شما را با پروردگار جهانیان یکسان می‏پنداشتیم.«اذ نُسوّیکم بِربّ العالَمین»** شعراء، 98.***
در قرآن از تسبیح و تنزیه خداوند زیاد سخن به میان آمده است، یعنی ما باید برای خدا آن احترام وقداستی را بپذیریم که هیچ‏گونه عیب ونقصی برای او تصوّر نشود. نه تنها ذات او، بلکه نام او نیز باید منزّه باشد. «سَبّح اسم ربّک الاعلی»**اعلی، 1.***
2. کتاب خدا نیز احترام و قداست ویژه‏ای دارد. وقتی خداوند قرآن را عظیم می‏داند،**حجر، 87.*** پس ما باید آن را تعظیم کنیم، وقتی قرآن را کریم می‏داند،** واقعه، 77.*** ما باید آن را تکریم کنیم، و چون قرآن را مجید می‏داند،** ق، 1.*** ما باید آن را تمجید کنیم.
3. رهبران الهی، تمام انبیا و جانشینان بر حقّ آن بزرگواران به خصوص حضرت محمّدصلی الله علیه وآله و اهل‏بیت او، دارای مقام مخصوصی هستند که در این سوره پاره‏ای از آداب برخورد با آن حضرت بیان شده است: بر آنان پیشی نگیریم، بلندتر از آنان صحبت نکنیم و در آیات دیگر، فرمان صلوات بر پیامبر داده شده است.**احزاب، 56.***
البتّه باید به این نکته توجّه کنیم که پس از رحلت پیامبر نیز، زیارت آن حضرت**در کتب متعدّد مانند کتاب تبرّک الصحابه نوشته آیةاللَّه احمدی میانجی صدها نمونه از احترام اصحاب پیامبر به رسول‏خداصلی الله علیه وآله در زمان حیات و بعد از رحلت ایشان ذکر شده است.*** و زیارت و احترام جانشینان و ذریّه آن بزرگوار و تمام کسانی که به گونه‏ای به آن حضرت نسبت دارند، به خصوص علمای ربّانی و فقهای عادل و مراجع تقلید که به فرموده‏ی روایات، جانشینان پیامبرند، بر ما لازم است. چنانکه در حدیث می‏خوانیم: کسی که سخن فقیه عادل را رد کند، مثل کسی است که سخن اهل‏بیت پیامبرعلیهم السلام را رد کرده و کسی که سخن آنان را رد کند، مثل کسی است که سخن خدا را رد کرده باشد.**بحار، ج‏27، ص 238.***
نه تنها شخص پیامبران، بلکه آنچه مربوط به آنان است، قداست و کرامت دارد. در قرآن می‏خوانیم: صندوقی که موسی‏علیه السلام در زمان نوزادیش در آن نهاده و به دریا انداخته شده بود و پس از آن یادگارهای موسی و آل‏موسی در آن نگهداری می‏شد، به قدری مقدّس بود که فرشتگان آن را حمل می‏کردند و باعث پیروزی بر دشمنان می‏شد.**بقره، 248.***
4. در اسلام، والدین از کرامت و قداست خاصّی برخوردارند. در قرآن پنج مرتبه بعد از سفارش به یکتاپرستی، احسان به پدر و مادر مطرح شده**بقره، 83؛ نساء، 36؛ انعام، 151؛ اسراء، 23؛ احقاف، 15.*** و تشکّر از آنان، در کنار تشکّر از خداوند آمده است.**لقمان، 14.***
احترام والدین تا آنجا است که نگاه همراه با محبّت به والدین عبادت است و به ما سفارش شده صدای خود را بلندتر از صدای آنها قرار ندهید، سفری که سبب اذیّت آنان می‏شود، حرام است و باید در آن سفر نماز را کامل خواند.
5. در اسلام، بعضی زمان‏ها مثل شب قدر، بعضی مکان‏ها مثل مسجد، بعضی سنگ‏ها مثل حجرالاسود، بعضی آبها مثل زَمزم، بعضی خاک‏ها مثل تربت امام حسین‏علیه السلام، بعضی لباسها مثل لباس احرام، مقدّس شمرده شده است و باید برای آنها احترام خاصّی قائل شد.
در قرآن می‏خوانیم: حضرت موسی به احترام وادی مقدّس، هنگام ورود به آنجا کفش خود را بیرون آورد. «فَاخلَع نَعلَیک انّک بِالوادِ المقدّس طُوی‏»**طه، 12.***
مسجدالحرام مکان مقدّسی است که مشرک، حقّ ورود به آنجا را ندارد. «انّما المشرکون نجس فلایَقربوا المسجد الحرام»**توبه، 28.***
محلّ عبادت و مساجد مقدّس است و هنگامی که به مسجد می‏روید، زیبا و پاکیزه بروید. «خُذوا زینَتکم عند کلّ مسجد»**اعراف، 31.*** و فرد جُنُب و ناپاک، حقّ توقّف در مسجد را ندارد. «و لاجُنباً الاّ عابری سبیل»**نساء، 43.***
مسجد به قدری عزیز است که افرادی مثل حضرت ابراهیم، اسماعیل، زکریّا و مریم‏علیهم السلام مسئول تطهیر آن بوده‏اند. «طَهّرا بَیتی»**بقره، 125.*** حتّی مادر مریم که خیال می‏کرد فرزندش پسر است، نذر کرد او را خادم مسجدالاقصی قرار دهد. «انّی نَذَرتُ لَک ما فی بَطنی مُحرّراً»**آل‏عمران، 35.***
6. انسان با ایمان نیز دارای قداست وکرامت است، تا آنجا که آبروی مؤمن از کعبه بیشتر است و آزار و غیبت او حرام و دفاع از حقّ او واجب و حتّی بعد از مرگ نیز نبش قبر او حرام است.
پیام ها
1- برای آموزش ادب به دیگران، ما نیز باید آنان را مؤدّبانه صدا بزنیم. (در این آیه خداوند مؤمنان را با جمله‏ی «یا ایّها الّذین آمنوا» صدا زده است.)
2- سفارش به احترام بزرگان، از زبان دیگران زیبا است. (در این آیه پیامبر نمی‏فرماید: بلندتر از من سخن نگویید، این خداوند است که سفارش می‏کند بلندتر از پیامبر صحبت نکنید.) «لا تَرفعوا اصواتکم»
3- مقام و موقعیّت افراد، در عمل آنان اثر دارد. (جسارت مؤمن نسبت به پیامبر، کیفر سنگینی دارد.) «یا ایّها الّذین آمنوا لا ترفعوا... ان تَحبط اعمالکم»
4- گاهی انسان ندانسته تیشه به ریشه خود می‏زند. «تَحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون»