(20) أُوْلَئِکَ لَمْ یَکُونُواْ مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کَان لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَآءَ یُضَعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُواْ یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَ مَا کَانُواْ یُبْصِرُونَ
آنها در زمین عاجز کننده نیستند (و نمیتوانند بر مقدّرات شومی که برای خود رقم زدهاند، غلبه کرده و از خطر فرار کنند.) و در برابر خداوند هیچ یاوری ندارند. عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. (چرا که هم خود گمراه بودند و هم دیگران را با بستن راه خدا یا کج نشان دادن آن به گمراهی کشاندند)، آنان (از شدّت لجاجت و عناد،) توان شنیدن (حقّ) را ندارند و (آن را) نمیبینند.
نکتهها:
سؤال: دو برابر شدن عذاب، با عدل الهی چگونه سازگار است؟
پاسخ: کسی که به خاطر مقام و قدرتی که دارد سبب انحراف دیگران میشود، طبیعتاً باید وزر آنها را نیز بر دوش کشد، لذا گناه دانشمندان به خاطر نقش الگویی آنان، چندین برابر افراد عادّی است و این عین عدالت است.
پیامها:
1- ستمگران، تحت سیطرهی قهر و قدرت الهی قرار دارند و عاقبت کار خود را خواهند دید. (لم یکونوا معجزین فی الارض)
2- اهل افترا گمان نکنند که حمایت و ولایت طاغوتها، سبب نجات آنها خواهد شد. (ما کان لهم من دون الله من اولیاء)
3- رهبران گمراه که سبب انحراف دیگران شوند، گناه آنان را نیز بر دوش میکشند. (یصدّون ... یبغونها عوجاً ... یضاعف لهم العذاب)
4- کفر و لجاجت و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را کور و کر نموده که نمیتوانند حقّ را ببینند و یا بشنوند. (ما کانوا یستطیعون ...)