(68) قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحَنَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَوَتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَنٍ بِهَذَآ أَتَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
(مشرکان) گفتند: خداوند فرزندی گرفته است، او منزّه است، او بینیاز است. آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ اوست. هیچ دلیلی نزد شما بر این گفتار نیست. آیا آنچه را نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟
نکتهها:
«اتّخاذ ولد»، یعنی کسی را به فرزندی گرفتن. که این غیر از توّلد و فرزند داشتن است. مشرکان، فرشتگان را دختران خدا میدانستند و یهود، «عُزیر» را و مسیحیان «عیسی» را فرزندان خدا گرفتند.
در قرآن آمده است که عزیز مصر به همسرش زلیخا گفت: یوسف را به فرزندی بگیریم، (نتّخذه ولداً)**یوسف، 21.*** وآسیه همسر فرعون به او گفت: موسی را به فرزندی بگیریم. (لاتقتلوه عسی ان ینفعنا او نتّخذه ولداً)**قصص، 8.***
پیامها:
1- خداوند، نه از تنهایی وحشت دارد تا فرزندی برای انس بگیرد، نه وارثی میخواهد تا فرزندی بگیرد، نه نیاز به مددکار دارد تا معاون بگیرد و نه برای بقای نوع، نیاز به فرزند دارد. (سبحانه هو الغنی)
2- عقاید دینی باید همراه با برهان و استدلال باشد. (ان عندکم من سلطان)
3- سخن بیدلیل وبدون علم، ارزشی ندارد. (ان عندکم من سلطان... ما لاتعلمون)