(36) وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِمَا یَفْعَلُونَ
وبیشتر آنان جز از گمان(بیپایه) پیروی نمیکنند. قطعاً گمان به هیچ وجه (انسان را) از حقیقت بینیاز نمیکند، همانا خداوند به آنچه مردم انجام میدهند، آگاه است.
نکتهها:
آنچه دارای ارزش واقعی است، «علم» است. گمان قوی و اطمینان نیز اگر مبنای صحیح داشته باشد، ارزش دارد همچون گمانی که از ظاهر آیات و روایات، در شناخت حکم خدا (آن هم در مسائل فرعی) برای فقیه حاصل میشود. امّا گمان در عقیده، اگر منشأ آن تقلید از نیاکان و تعصّبات جاهلی باشد، بیارزش است.
پیامها:
1- همیشه اکثریّت، نشانهی حقّانیّت نیست. (و ما یتّبع اکثرهم الا ظناً)
2- مخالفان انبیا، منطق ندارند. (الاّ ظّناً)
3- شرک پایهی علمی ندارد. (هل من شرکائکم... و ما یتّبع الا ظناً)
4- در عقاید و بینشها باید سراغ علم رفت، نه گمان. (انّ الظّنَّ لایغنی من الحقّ)