(10) وَلَئِنْ أَذَقْنَهُ نَعْمَآءَ بَعْدَ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
و اگر پس از سختی و محنتی که به انسان رسیده، نعمتی به او بچشانیم (چنان مغرور میشود که) میگوید: همانا گرفتاریها از من دور شد (و دیگر به سراغم نخواهد آمد)، بیگمان او شادمان و فخرفروش است.
نکتهها:
روزگار همیشه یکسان نیست، بلکه طبق روایات: «الدَّهر یَومان، یَومٌ لک و یومٌ علیک، فان کان لک فلاتبطر و ان کان عَلیک فاصبر فکلاهما ستُختَبر»،**بحار، ج 73، ص 81.*** روزگار دو چهره دارد: گاهی با تو و گاهی بر علیه توست. آنگاه که به نفع توست، مغرور مشو و آنگاه که به ضرر توست، صبر پیشه کن، زیرا در هر حال مورد آزمایش الهی هستی.
نعمتهایی که پس از سختیها و مشکلات به انسان میرسد، باید عامل شکر و ذکر باشد، نه وسیلهی فخر و طرب.
دو چیز شادی را خطرناک میکند: یکی تحلیل غلط، (ذهب السیئات عنّی) و دیگر آنکه این شادی سبب تحقیر دیگران و فخرفروشی خود شود. (لفرحٌ فخور)
پیامها:
1- انسان کمظرفیّت است وبااندک نعمتی، فخرفروشی میکند.(اذقنا... لفرحٌفخور)
2- قرآن دارای آهنگ موزون و موسیقی خاصّی است. («نعماء» هم آهنگ «ضرّاء» و «لیؤس کفور» هم وزن «لفرح فخور» است)
3- سختیها و شادیها زودگذرند. (اذقنا... مسّته)
4- فکر اینکه سختیها دیگر به انسان روی نمیآورد، تصوّر باطلی است. (ذهب السیئات عنّی)
5 - کامیابیها را نشانهی محبوبیّت نزد خداوند ندانیم و نگوییم: دیگر گرفتار نخواهم شد! (ذهب السیئات عنّی)
6- تحلیلها و بینشهای غلط، سبب رفتار نادرست میشود. گمان میکند که هیچ بدی ندارد، (ذهب السیئات عنّی) لذا فخرفروشی میکند. (لفرح فخور)
7- شخصیّت بعضی انسانها متزلزل و وابسته به حوادث بیرونی است، نه کمالات درونی. گاهی (یؤس کفور) و گاهی (فرحٌ فخور) است.