(94) فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَبَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَآءَکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ
پس اگر در آنچه بر تو نازل کردیم شک داری، از آن کسانی که کتاب آسمانی پیش از تو را میخوانند بپرس. یقیناً حقّ از سوی پروردگارت به سوی تو آمده است، پس از شک آوران مباش.
نکتهها:
در روایتی از امام هادی علیه السلام میخوانیم: افراد جاهل میپرسیدند: چرا به جای پیامبر، فرشتهای بر ما نازل نمیشود؟ خداوند با نزول این آیه و اینکه همهی انبیا دارای زندگی مردمی بودهاند، پاسخشان داد.**تفسیر نورالثقلین.***
سؤال: با آنکه کتب آسمانی گذشته تحریف شده است، چرا علمای اهل کتاب، در این آیه مرجع و داور قرار داده شدهاند؟
پاسخ: زیرا با آنکه بخشهایی از کتب آسمانی گذشته تحریف شده، امّا میان دانشمندان اهل کتاب، اشخاص و حرفهای قابل استنادی یافت میشود.**تفسیر کبیرفخررازی.***
پرسش و پاسخ قرآنی
سؤال: چگونه قرآن میفرماید: (ان کنت فی شکٍّ) ای پیامبر! اگر در حقّانیّت قرآن شکداری، از اهل کتاب سؤال کن. با آنکه پیامبرصلی الله علیه و آله هرگز در شک نبوده است؟ و عقل نمیپذیرد که پیامبری، در وحی شک کند؟
پاسخ: 1- کلمهی «اِن» (اگر) فرض است و نشانهی حتمیّت و وقوع نیست. مثل (ان کان للرحمن ولد)**مریم، 91.*** اگر خداوند فرزندی داشت. با آنکه آیهی (لم یلد ولم یولد)، فرزند داشتن را صریحاً نفی میکند.
2- در آیهی 104 این سوره از قول پیامبر خطاب به مردم آمده است: اگر در دین من شکّ دارید. (ان کنتم فی شکٍّ من دینی)، پس خود آن حضرت شکّ نداشت، وگرنه تحدّی نمیکرد. همچنین قرآن میفرماید: (آمن الرسول بما انزل الیه)**بقره، 285.*** پیامبر به آنچه به او وحی میشد ایمان داشت.
3- گاهی خطاب قرآن به پیامبر است، ولی مخاطبِ مورد نظر دیگرانند. مثل این آیه: (امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما...)**اسراء، 23.*** اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پیری رسیدند. در حالی که پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ کودکی آن حضرت از دنیا رفتند و در هنگام نزول این آیه، پیامبر پدر و مادری نداشت تا پیر باشند. آیه از بابِ «به در بگو تا دیوار بشنود» است، که در زبان عربی میگویند: «ایّاک اعنی و اسمعی یا جاره». در مسائل تربیتی هم گاهی خطاب به بزرگان و شخصیّتها میکنند، تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند.
4- گاهی آیهای خطاب به پیامبر است، ولی مسلمانان مورد خطاباند چنانکه جملهی بعدی آن نیز جمع است. مانند: (یا ایها النبی، اذا طلقتم...)**طلاق، 1. ***و نیامده «طلّقت». به علاوه میدانیم که پیامبر هرگز زنی را طلاق نداده است.
5 - اگر بنا باشد با این آیه، وحی زیر سؤال و شک برود، باید در حقّانیّت همین آیه هم که میگوید: «اگر شک داری»، شک کرد
6- برای اهل کتاب، شک و سؤالی مطرح بود و از پرسیدن خجالت میکشیدند، خداوند با این بیان راه سؤال را به رویشان گشوده است.
7- ممکن است از باب مماشات و همراهی با طرف در بحث باشد، مثل حضرت ابراهیم که به ستارهپرستان گفت: (هذا ربی)**انعام، 76 - 78.*** این (ستاره) خدای من است.
8 - رسول اکرم صلی الله علیه و آله چون این آیه را شنید، فرمود: من شکّ ندارم. امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: واللَّه پیامبر شک نداشت.**تفسیر صافی.***
پیامها:
1- از بین بردن شکّ در عقاید، ضروری است. (ان کنت فی شکّ)
2- هنگام شک باید به عالمان رجوع کرد. (فسئل الّذین یقرؤن الکتاب) (پس سخن عالم حجّت است)
3- کتابهای آسمانی مؤیّد یکدیگرند. (یقرؤن الکتاب)
4- بعضی اهل کتاب، حقّ را میگویند. (فسئل الّذین یقرؤن الکتاب)
5 - رهبر باید قاطع باشد وهیچتردیدی به خود راه ندهد. (فلاتکوننّ منالممترین)
6- فضل آن است که دشمنان به آن گواهی دهند، آیا با اعتراف مخالفان به حقّانیّت آن، باز هم شک دارید؟! (فلاتکونن من الممترین)