(73)وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ ءَایَتُنَا بَیِّنَتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَّقَاماً وَأَحْسَنُ نَدِیّاً
وهرگاه آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، کسانی که کفر ورزیدهاند به آنانکه ایمان آوردهاند میگویند: کدام یک از ما دو گروه، جایگاهش بهتر و محفلش آراستهتر است.
نکتهها:
«نَدیّ»، به هر مجلس یا به مجلس مشاوره گویند. «دار النَدوة» یعنی مجلس شورا. (و تأتون فی نادیکم المنکر)**عنکبوت، 29.*** یعنی شما در مجالس خود گناه میکنید. (فلیدع نادیه)**علق، 17.*** یعنی مشاورین خود را فراخواند.
کفّار، در قالب تمسخر مؤمنان، یا به صورت سؤال میگفتند: آیا ثروتمندانی مثل نضربن حارث و ولیدبن مغیره ارزش وجایگاه دارند، یافقیرانی مانند بلال وعمّار؟ و با این دید متکبّرانه خود را از مسلمانان جدا کرده و ایمان نمیآوردند.
آری، بعضی افراد میکوشند تا کمبودهای معنوی خود را با جلوههای مادّی جبران کنند. چنانکه در بعضی روایات آمده است: اشراف کافر، لباسهای زیبا و فاخر میپوشیدند و در مقابل پیامبر ویارانش راه میرفتند وبه آنان با دیدهی تحقیر مینگریستند.**تفسیر کبیر فخررازی.***
خاکساران جهان را به حقارت منگر - کوزه بیدسته چو بینی، به دو دستش بردار
پیامها:
1- باید مؤمنان را در برابر فشار تبلیغاتی و شبهات دشمنان آمادهی پاسخ کرد. (قال الذین کفروا للذین آمنوا)
2- حساب عقیده و منطق صحیح، از رفاه دنیوی جداست. (ایّ الفریقَین خیرٌ) کفّار میگفتند: اگر راه ما باطل است، چرا وضع دنیایی ما از شما بهتر است؟
3- پول و ثروت، نشانهی حقانیّت و شخصیّت نیست. (ایّ الفریقین خیرٌ مقاما)
4- فخر و مباهات، زمینهساز کفر است. (قال الّذین کفروا... ایّ الفریقین خیرٌ)