تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 7
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره انبیا آیه 88

(88) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ‏
پس ( دعای ) او را اجابت کردیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و ما این چنین، مؤمنان را نجات می دهیم.
نکته‏ها:
آنچه پیرامون داستان حضرت یونس در تفاسیر آمده این است که آن حضرت سال‏های بسیاری مردم را به سوی خداپرستی دعوت کرد ولی از این میان تنها دو نفر به او ایمان آوردند، یکی شخصی عابد و دیگری انسانی عالم، وقتی وضع بدین صورت ادامه یافت، عابد به یونس علیه السلام پیشنهاد نفرین کرد و حضرت که از سرسختی و لجاجت آنان به ستوه آمده بود به این کار اقدام نمود و به محض پیدا شدن آثار بلا، بدون کسب اجازه از محضر خداوند، با خشم و غضب از منطقه خارج شد به این گمان که دیگر از دست آنان راحت شده است، امّا نمی دانست که خداوند بخاطر این کار زندگی را بر او سخت خواهد کرد.
وقتی از آنجا خارج شد، به سوی دریا رفت، سوار بر کشتی شده و به منطقه‏ای دیگر عزیمت نمود. در میانه‏ی راه ناگهان کشتی به خاطر مواجه شدن با نهنگی بزرگ، دچار اضطراب گردید و چیزی نمانده بود تا همه اهل کشتی غرق شوند.
صاحبان کشتی تصمیم گرفتند تا برای رفع این بلا، یک نفر از ساکنان کشتی را به دریا بیندازند و خود را از این مصیبت رها سازند و چون قرعه کشیدند، نام یونس علیه السلام درآمد، لذا او را به دریا انداختند، بلافاصله نهنگ او را بلعید و به درون دریا رفت، امّا به امر الهی از خوردن و هضم او منع گردید.
یونس علیه السلام در آن تاریکی‏های شکم ماهی و اعماق آب به ظلم خود، به خروج نابجا از میان مردم پی برد و به آن اعتراف کرد، پس خداوند دعای او را مستجاب فرمود و او را از آن حال نجات داد.
از آن پس یونس لقب «ذوالنون» به معنای صاحب ماهی یافت.
در آیات 143 و144 سوره‏ی صافّات آمده است که: (فلولا انّه کان من المسبّحین . للبث فی بطنه الی یوم یبعثون) یعنی اگر نبود که او از زمره‏ی تسبیح‏کنندگان به شمار می‏رفت، هر آینه تا روز قیامت در شکم ماهی محبوس می‏گردید.
پیام‏ها:
1- در بیان تاریخ، همیشه از شیرینی‏ها و موفّقیّت‏ها سخن نگوییم، بلکه به حوادث تلخ و شکست‏ها نیز اشاره کنیم. (وذاالنون)
2- هرگز رسالت الهی خویش را پایان یافته تلقّی و آن را رها نکنیم. (اذ ذهب)
3- گاه یک حرکت عجولانه، بدون حساب و بی‏اجازه، کیفر سختی را بدنبال می‏آورد. (اذ ذهب - فنادی فی الظلمات)
4- خداوند بر خیالات، افکار و گمان‏های ما آگاه است. (فظن ان لن نقدر علیه)
5 - گاهی انبیا بر حوادث آینده‏ی خود آگاهی ندارند. (فظن ان لن نقدر علیه)
6- یک غضب بیجا، گاه یک پیامبر خدا را گرفتار می‏کند. (مغاضباً - فنادی‏)
7- گاهی ناشایستگی یک عمل باعث انواع ظلمت‏ها می‏گردد. (الظلمات)
8 - در تحلیل گرفتاری‏ها، خدا را منزّه بدانیم و سرچشمه‏ی آن را در عملکرد خود جستجو نماییم. (سبحانک انی کنت)
9- اگر حرکت‏ها و حبّ و بغض‏ها به فرمان خداوند و مرضی خاطر او نباشد، نتیجه مطلوب را در پی نخواهد داشت. (ذهب مغاضباً - انی کنت من‏الظالمین)
10- اقرار به گناه در پیشگاه خداوند، خود یک کمال و از آداب دعاست. (انّی کنت من الظالمین)
11- دعایی که در آن، اقرار به توحید، تنزیه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است. (سبحانک انی کنت ... فاستجبنا)
12- تنزیه خداوند و اقرار به گناه، رمز نجات از مصائب و محرومیّت‏هاست. (سبحانک انی کنت ... فاستجبنا)
13- تنها راه نجات، خواست و اراده‏ی الهی است. (فاستجینا له و نجّیناه)
14- داستان‏های قرآن، یک واقعه‏ی تمام شده نیست، یک جریان و سنّت دائمی است. (کذلک)
15- نجات اهل ایمان، یک سنّت و قانون خداوند است. (کذلک ننجی المؤمنین)
16- هر کس این ذکر را با آن حال بگوید نجات می‏یابد. (انی کنت من‏الظالمین فاستجبنا... کذلک ننجی المؤمنین)