(21) قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُوْلَی
(خداوند) فرمود: آن را بگیر و نترس، ما بزودی آن را به حالت اولیّهاش بر میگردانیم.
نکتهها:
انسانها به طور طبیعی از خطر و عوامل شرّ و ضرر میترسند و از رویارویی با آن پرهیز میکنند و بدیهی است موسی علیه السلام نیز که انسان است بترسد، آنچه مورد انتقاد و مذمّت است، تأثّر، خشیت و اضطراب قلبی از غیر خداست که مخالف شجاعت واز صفات رذیله است والبتّه موسی از آن دور بوده است.
شاید ترس موسی علیه السلام به خاطر آن بود که فرمان «القها» را مثل فرمان «فاخلع نعلیک» برای احترام میپنداشت، امّا همین که تبدیل به مار شد، جا خورد.
اصلاً همین ترس، خود دلیلی بر معجزه بودن این واقعه است، وگرنه، ساحری که خودش میداند سحرش واقعیّت ندارد، از سحر و جادوی خود نمیترسد.
خداوند در هر لحظه به میلیونها بیجان، جان میدهد و یا جان میلیونها جاندار را میگیرد، در اینجا نیز به عصای بیجان، جان داد و سپس آن را گرفت و بار دیگر عصا شد.**تفسیر فیظلالالقرآن.*** آیا با این حال او نمیتواند انسان زنده را بمیراند و سپس او را به صورت اولیّهاش در آورد؟
به راستی اگر نظر الهی چوب را اژدها میکند، پس اگر بر ما نظر لطفی کند چه میشود؟! و اگر نظر کردهی او سحر تمامی ساحران را میبلعد، آیا نظر او بر قلب ما همه وسوسهها را نخواهد بلعید؟!
در همین ابتدای کار برای موسی دو معجزه صورت گرفت، یکی اینکه عصا به اژدها تبدیل شد، (فاذا هی حیةّ تسعی) و دیگر اینکه اژدها به صورت عصای اوّلیه در آمد. (سیرتها الا ولی)
پیامها:
1- خداوند برای قدرت نمایی خود، حتّی از نزدیکترین و سادهترین ابزارها نیز استفاده میکند. (و ما تلک بیمینک یا موسی)
2- با بهرهبرداری از ابزارهای چند منظوره میتوان از حجم کمتر استفادهی بیشتری برد. (اتوکّؤ علیها واهش بها ...)
3- تکیه بر عصا و ابزار مادّی، با توکّل بر خداوند منافاتی ندارد. (اتوکّؤ علیها)
4- چوپانی شغل اکثر انبیا بوده است. (اهش بها علی غنمی)
5 - تمرین، تجربه و آمادگی قبل از دعوت ضروری است. موسی علیه السلام که میخواهد در برابر فرعون عصا را بیفکند تا اژدها شود، باید خودش قبلاً صحنه را دیده باشد. (فالقاها فاذا هی حیةّ تسعی)