(98) قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّآءَ وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقّاً
(ذوالقرنین) گفت: این رحمت بزرگی از پروردگارم است (و تا موعد مقرّر پابرجاست) پس هرگاه وعدهی پروردگار من فرارسد، آن (سدّ) را خورد و هموار میکند و وعدهی پروردگارم حقّ است.
نکتهها:
سدّ ذوالقرنین، نه دیوار چین است و نه موارد دیگر که گفتهاند، چون اینها از آهن و مس نیست. در سرزمین قفقاز در تنگهی داریال، سدّی آهنین پیدا شده که زدیک آن نیز نهری به نام سائوس (به معنای کوروش) است، اینکه این همان سدّ باشد، پذیرفتنیتر مینماید.**تفسیر نمونه.***
پیامها:
1- مردان الهی، توفیقات خویش را از رحمت خداوند میدانند، و هرگز مغرور نمیشوند. (رحمة من ربّی)
2- همهی تلاشها و تغییر و تحوّلها برای پرورش و رشد انسانهاست. (ربّی) سه بار در آیه تکرار شده است.
3- رحمت و ربوبیّت الهی بهم پیوسته است. (رحمة من ربّی)
4- ایجاد امنیّت، رحمت الهی است. (رحمة من ربّی) ساخت سد برای امنیّت بود.
5 - قداست کار و تلاش، محکم کاری، همکاری مردم، مدیریّت و صنعت، و اهداف والا، همه مجموعهای از الطاف الهی است. (هذا رحمة من ربّی)
6- با تأمین امنیّتِ مردم، بهتر میتوان تبلیغ و ارشاد کرد و زمینهی کارهای دیگر فراهم میشود. (رحمة ربی... وعد ربی حقّا) ذوالقرنین بعد از اتمام سدّ، مردم را با مبدأ و معاد آشنا کرد.
7- در آستانهی قیامت، همه چیز خراب میشود. (جعله دکّاء)
8 - محکمترین دژهای بشر، در برابر اراده وقدرت خدا ناپایدار است. (جعلهدکّاء)
9- مردان خدا با تکیه به لطف خدا پیشگویی میکنند. (فاذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء)
10- محکم کاری را باید از اولیای خدا آموخت، سدی میسازند که تا آستانهی قیامت پابرجاست. (فاذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء)
11- هم باید کارهای دنیایی را بیخلل و استوار انجام داد، هم باید متذکّر قدرت الهی و پوچی قدرت خود شد. (فمااستطاعوا... کان وعد ربّی حقّاً)
12- رهبران الهی، هم دنیای مردم را آباد میکنند و هم آخرت آنان را متذکّر میشوند. (فمااستطاعوا... کان وعد ربّی حقّاً)