(5) مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِأَبَآئِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَ هِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً
آنان و پدرانشان هیچ علمی به این سخن (یا به خداوند) ندارند. این کلمهای که از دهانشان بیرون میآید، تهمت بزرگی است و جز دروغ نمیگویند.
نکتهها:
با آنکه هشدار در آیهی قبل نیز آمده بود، امّا به خاطر اهمیّت انحراف مشرکان در مورد فرزند گرفتن خدا، انذار تکرار شده است.
با توجّه به آیات دیگر قرآن، اتّهام فرزند داشتن خدا، تهمتی بزرگ و شایع میان مشرکان بوده است. مسیحیان هم «أب، اِبن و روحالقدس» میگفتند. یهودیان نیز «عُزیر» را فرزند خدا میدانستند و مشرکان، فرشتگان را دختران خدا میپنداشتند. در حالی که این عقیده نه موافق با واقعیّت است و نه منطبق با عقل.
پیامها:
1- عمل دائم، پاداش دائم دارد. در آیهی قبل «یعملون الصالحات» نشانه دوام عمل بود و در این آیه «ماکثین» یعنی پاداش دائم میباشد.
2- انسان علاقه به زندگی همیشگی وماندگار دارد، و خداوند آن را در قیامت قرار داده است. (ماکثین فیه ابدا)
3- از ویژگی نعمتهای الهی در آخرت، جاودانگی آنهاست و در قیامت، مرگ و فنا نیست. (ماکثین فیه ابداً)
4- اصلاح عقیدهی مردم، از وظایف انبیاست. (ینذر الذین قالوا)
5 - جهل و ناآگاهی، بستر انحراف است. (قالوا... مالهم به من علم)
6- عقاید باید بر اساس علم باشد و از عقیده بدون علم انتقاد شده است. (ما لهم به من علم)
7- کسی که ایمان نداشته باشد، به خالق خود نیز تهمت میزند. (کَبُرت کلمة...)
8 - فرزند داشتن خداوند، تهمتی بیاساس است. (ما لهم به من علم)
9- نسبت دادن فرزند به خدا، هم شرک است، هم تشبیه نابجا و هم نیازمند دانستن خدا به جانشین و همکار. (کَبُرت...)