تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 7
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره کهف آیه 5

(5) مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِأَبَآئِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَ هِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً
آنان و پدرانشان هیچ علمی به این سخن (یا به خداوند) ندارند. این کلمه‏ای که از دهانشان بیرون می‏آید، تهمت بزرگی است و جز دروغ نمی‏گویند.
نکته‏ها:
با آنکه هشدار در آیه‏ی قبل نیز آمده بود، امّا به خاطر اهمیّت انحراف مشرکان در مورد فرزند گرفتن خدا، انذار تکرار شده است.
با توجّه به آیات دیگر قرآن، اتّهام فرزند داشتن خدا، تهمتی بزرگ و شایع میان مشرکان بوده است. مسیحیان هم «أب، اِبن و روح‏القدس» می‏گفتند. یهودیان نیز «عُزیر» را فرزند خدا می‏دانستند و مشرکان، فرشتگان را دختران خدا می‏پنداشتند. در حالی که این عقیده نه موافق با واقعیّت است و نه منطبق با عقل.
پیام‏ها:
1- عمل دائم، پاداش دائم دارد. در آیه‏ی قبل «یعملون الصالحات» نشانه دوام عمل بود و در این آیه «ماکثین» یعنی پاداش دائم می‏باشد.
2- انسان علاقه به زندگی همیشگی وماندگار دارد، و خداوند آن را در قیامت قرار داده است. (ماکثین فیه ابدا)
3- از ویژگی نعمت‏های الهی در آخرت، جاودانگی آنهاست و در قیامت، مرگ و فنا نیست. (ماکثین فیه ابداً)
4- اصلاح عقیده‏ی مردم، از وظایف انبیاست. (ینذر الذین قالوا)
5 - جهل و ناآگاهی، بستر انحراف است. (قالوا... مالهم به من علم)
6- عقاید باید بر اساس علم باشد و از عقیده بدون علم انتقاد شده است. (ما لهم به من علم)
7- کسی که ایمان نداشته باشد، به خالق خود نیز تهمت می‏زند. (کَبُرت کلمة...)
8 - فرزند داشتن خداوند، تهمتی بی‏اساس است. (ما لهم به من علم)
9- نسبت دادن فرزند به خدا، هم شرک است، هم تشبیه نابجا و هم نیازمند دانستن خدا به جانشین و همکار. (کَبُرت...)