(109) فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ ءَاذَنتُکُمْ عَلَی سَوَآءٍ وَإِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ أَم بَعِیدٌ مَّا تُوعَدُونَ
پس اگر روی برگرداندند پس (به آنان) بگو: به همهی شما بطور یکسان اعلام (خطر) کردم و من نمیدانم آن وعدهای (از عذاب الهی) که به شما داده شده، آیا (زمان وقوعش) نزدیک است، یا دور!
نکتهها:
سؤال: از آیات و روایات بسیاری استفاده میشود که پیامبراسلام صلی الله علیه و آله علم غیب گستردهای داشتهاند، همانگونه که در دعای ندبه میخوانیم: «و علمته علم ما کان و مایکون الی انقضاء خلقه» یعنی خدایا! تو به پیامبرت، علم گذشته و علم آینده جهان را تعلیم دادی. امّا در آیاتی نظیر آیهی فوق به عباراتی برمیخوریم که نشانی از عدم علم پیامبر صلی الله علیه و آله است، آیا این آیات و روایات با یکدیگر متناقضند و یا وجه جمعی میان آنها وجود دارد؟
پاسخ: علم غیب دو گونه است، بخشی از آن به ذات احدیّت اختصاص دارد و کسی را بر آن راهی نیست، از جمله زمان وقوع قیامت، چنانکه در دعا نیز میخوانیم: «و بحقّ علمک الّذی استأثرت به لنفسک» خدایا! تو را بحقّ علمی که آن را مخصوص خودت قرار دادی، امّا بخش دیگری از آن را خداوند به انبیا واولیا و هرکه بخواهد عنایت میفرماید، آنچنان که در این آیه میبینیم: (تلک من انباء الغیب نوحیه الیک)**آلعمران، 44.*** همان طور که بسیاری از مسائل قرآن را اموری غیبی تشکیل میدهد.
وعدهی الهی برای کفّار، هم شکست و نابودی در جنگها و هم هلاکت و قهر و عذاب در قیامت است. (ما توعدون)
پیامها:
1- بعضی از مردمِ لجوج، حتّی از «رحمة للعالمین» نیز روی برمیگردانند. (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین... فان تولّوا)
2- انسان مختار است نه مجبور، لذا میتواند حتّی در برابر دعوت و درخواست انبیا نیز مقاومت و اعراض کند. (فان تولّوا)
3- نباید انتظار داشت که همهی مردم سخن حقّ را بپذیرند که این هدف برای انبیا نیز محقّق نشده است. (فان تولّوا)
4- در مقابل لجاجت و اعراض مردم، مسئولیّت خود را از دست ندهیم. (فان تولّوا فقل)
5 - همه مردم بطور یکسان مخاطب هشدارهای پیامبران هستند و در این میان، جنسیّت، نژاد و زبان مطرح نیست. (آذنتکم علی سواء)
(آری در تبلیغ، همه مردم را با دیدهی یکسان بنگریم) (علی سواء)
6- هر چه را نمیدانیم، با صراحت بگوییم، نمیدانم. (ان ادری)
7- یک سری علوم، مخصوص به ذات مقدّس خداوند است. (ان ادری أقریب)