(57) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بَِایَتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی ءَاذَانِهِمْوَقْراً وَ إِن تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدَی فَلَن یَهْتَدُواْ إِذاً أَبَداً
و کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش تذکّر دهند، پس (به جای پذیرش) از آنها اعراض کند و (گناهان و) دستاورد پیشینهی خویش را فراموش کند؟! البتّه ما بر دلهایشان پردههایی نهادیم تا آیات قرآن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار دادیم که اگر به سوی هدایتشان فراخوانی، هرگز به راه نخواهند آمد.
نکتهها:
«تذکّر»، رمز آن است که انسان در عمق روح و فطرت خود، خدا را یافته، لکن از آن غافل شده است و تذکّر برای کنار زدن پردهی غفلت است. حضرت علی علیه السلام در توصیف انبیا میفرماید: هدف از بعثت انبیا آن است که مردم را به وفا کردن به فراموش شدهها یادآوری کنند. «و یذکّرهم منسیّ نعمته».**نهجالبلاغه، خطبه 1.***
«اَکنّة» جمع «کنان» به معنای پرده و پوشش است.
پیامها:
1- بیاعتنایی به آیات الهی و درنگ نکردن در آنها، بزرگترین ستم است. (من اظلم، ذکّر، اعرض، نسی)
2- یاد عملکرد بد، زمینهساز توبه و عذرخواهی است و بر عکس غفلت از آن، سبب تیرگی روح و کلید همهی بدبختیهاست. (نسی ما قدّمت یداه)
3- کیفر بیاعتنایی به آیات الهی و استهزا و غفلت از گناهان، محروم شدن از درک حقایق است. (اعرض... جعلنا)
4- عذاب الهی تنها در قیامت نیست، گرفتن قوهی درک حقایق، نیز عذاب است. (اکنةً ان یفقهوه)
5 - در هدایت مردم، تنها برهان ودلیل کافی نیست، پذیرش مخاطب هم لازم است. (و ان تدعهم الی الهدی فلن یهتدوا)
6- راه هدایت، دل نرم و گوش شنواست، وقتی این دو دگرگون شد، حتّی در برابر دعوت شخص پیامبر، هدایتپذیر نمیشود. (فلن یهتدوا اذاً ابداً)