(38) لَکِنَّاْ هُوَ اللَّهُ رَبِّیِ وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً
ولی من (گویم:) اوست خداوند، پروردگار من و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمیسازم.
نکتهها:
«محاوره» به معنای گفتگو و ردّ و بدل کردن کلام و پاسخگویی به یکدیگر است. کلمهی «لکنّا» در واقع، «لکن أنا» بوده است.
پیامها:
1- گفتگو و بحث آزاد میان مکتبها مورد قبول قرآن است. (و هو یحاوره)
2- در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان، بدون احساس حقارت وبا کمال عزّت، به ارشاد بپردازید. (قال له صاحبه... أکفرت)
3- گاهی علاقه به مال وثروت، زمینهی کفر انسان به خدا وقیامت است. (انا اکثر منک... أکفرت بالذی خلقک)
4- آنکه به مال و خویشاوندان خود میبالد، علاجش یادآوری اصل خاکی اوست. (انا اکثر منک ... خلقک من ترابٍ ثم من نطفة)
5 - انکار معاد، انکار خداست او با گفتن (ما اظنّ الساعة قائمة) معاد را انکار کرد، ولی صاحبش به او گفت: (أکفرت بالذی خلقک) آیا به خدایی که تو را آفرید کفرورزیدی؟!
6- کفر به خدا، جای تعجّب و شگفتی و توبیخ دارد. (اکفرت)
7- اعتراض به کفّار جایز است. (أکفرت) ولی باید همراه با استدلال و نشان دادن راه باشد. (الذی خلقک من تراب)
8 - در تربیت وبازداشتن از انحراف دیگران، با استدلال سخن بگوییم. (أکفرت بالذی خلقک)
9- در برابر شک و تردید دیگران، مؤمن باید موضع خود را با صراحت اعلام کند. (لکنّا هو اللّه)
10- تکیه بر غیر خدا، شرک است. (أنا اکثر منک... و لکنّا... لااشرک بربّی احدا)
11- توحید ناب آن است که همراه با نفی هرگونه شرک باشد. (اللّه ربّی و لااشرک بربّی احدا)