تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 1
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره بقره آیه 26

(26) إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَیَعْلَمُونْ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلّاَ الْفَسِقِینَ‏
همانا خداوند از اینکه به پشه‏ای (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می‏دانند که آن(مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولی کسانی که کفرورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان (مثال) گمراه و بسیاری را بدان هدایت می‏فرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی‏کند.
نکته‏ها:
کلمه «بعوض» به معنای پشه و ریشه‏ی آن از «بعض» می‏باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.**مفردات راغب.***
مثال‏های قرآن، برای همه‏ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است: (ولقد ضربنا للنّاس فی هذا القران من کلّ مثل)**روم، 58.*** البتّه این مثل‏ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک می‏کنند: (وتلک الامثال نضربها للنّاس وما یعقلها الاّ العالمون)**عنکبوت، 43. ***در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده‏برداری از حقایق نهفته است و در کتاب‏های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمه اهل‏بیت علیهم السلام فراوان دیده می‏شود. در تورات نیز بخشی به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.
بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثال‏های قرآن را بهانه قرار داده و می‏گفتند: شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند.**در سوره عنکبوت آیه 41، قدرت‏های غیرالهی به خانه عنکبوت تشبیه شده و در سوره حجّ آیه 73 فرموده که دیگران حتّی توانایی آفریدن یک مگس را ندارند.*** و این مثال‏ها با مقام خداوند سازگار نیست. و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می‏کردند.**اصولاً چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟
کوچکی پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضای فیل را در اندازه کوچکتر دارد و علاوه بر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالیِ آن همانند ظریف‏ترین ودقیق‏ترین سرنگ است که می‏تواند این پشه‏ی کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که به کوچکی پشه ننگرید که هرچه فیل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمع‏البیان.*** خداوند با نزول این آیه به بهانه‏گیری‏های آنان پاسخ می‏دهد.
سؤال: چرا خداوند گروهی را با قرآن و مثال‏های آن گمراه می‏کند؟
پاسخ: خداوند کسی را گمراه نمی‏کند، بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه می‏شود و بدین معنی می‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهی او گردید. چنانکه در پایان همین آیه می‏فرماید: (وما یضلّ به الاّ الفاسقین) یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می‏باشد. راستی مگر می‏شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولی خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند، ولی خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر می‏شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولی خودش دیگران را گمراه نماید!؟
گرچه در این آیه، هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است، ولی آیات دیگر، مسئله را باز نموده و می‏فرماید: (یهدی الیه من أناب)**رعد، 27.*** خداوند کسانی را هدایت می‏کند که به سوی او بروند. و (یهدی به اللَّه من اتّبع رضوانه)**مائده، 16.*** به دنبال کسب رضای او باشند. و (الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)**عنکبوت، 69.*** آنان که در راه او جهاد کنند. وبر عکس، کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها می‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنانکه درباره کافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان جمله «لا یهدی» بکار رفته است. به‏قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب - تا آدمی نگاه کند، پیش پای خویش‏
چندین چراغ دارد وبی‏راهه می‏رود - بگذار تا بیفتد وبیند، سزای خویش‏
پیام‏ها:
1- حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً، عقلاً یا عرفاً مذموم باشد. امّا در بیان حقایق، شرم و خجالت پسندیده نیست. (لا یستحیی)
2- حقایق والا و مهم را می‏توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. (ان یضرب مثلاً)
3- مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. (یعلمون انّه الحق)
4- مثال‏های قرآن، وسیله تربیت و رشد است. (فیعلمون انه الحق من ربهم)
5 - مثال‏های قرآن، حقّ ودر مقام بیان حقایق است. (انّه‏الحق)
6- انسانِ حقیقت‏جو، از هر نوری راه را می‏یابد، ولی شخص بهانه‏گیر و اشکال‏تراش، به هر چراغی خرده می‏گیرد. (ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً)
7- کفر و لجاجت، عامل بهانه‏گیری است. (ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً)
8 - فسق، موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. (ومایضلّ به الاّ الفاسقین)
9- مثال‏های قرآن، وسیله هدایت یا ضلالت است. (یضلّ به، یهدی به)
10- خداوند، پیمان‏شکن را فاسق و فاسق را گمراه می‏کند. (وما یضل به الا الفاسقین)