(32) قَالُواْ سُبْحَنَکَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاک و منزهی، ما چیزی جز آنچه تو به ما آموختهای نمیدانیم، همانا تو دانای حکیمی.
نکتهها:
ابلیس و ملائکه هر کدام به نوعی خود را برتر از آدم میدیدند؛ ابلیس به واسطهی خلقت؛ (انا خیر منه) و فرشتگان به واسطهی عبادت؛ (نحن نسبح بحمدک) امّا ابلیس در برابر فرمان سجده خداوند، ایستادگی کرد، ولی فرشتگان چون حقیقت را فهمیدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار کردند. (سبحانک لا علم لنا)
پیامها:
1- عذرخواهی از سؤال بدون علم، یک ارزش است. (سبحانک)
2- اوج گرفتنها و خود برتر دیدنها باید تنظیم شود. گویندگان سخن «نسبّح و نقدّس» گفتند: (لا علم لنا)
3- به جهل خود اقرار کنیم. (لا علم لنا) فرشتگان عالیترین نوع ادب را به نمایش گذاشتند. کلمات: (سبحانک، لاعلم لنا، علّمتنا، انّک، انت العلیم الحکیم)، همه نشانهی ادب است.
4- علم فرشتگان، محدود است. (لا علم لنا)
5 - علم خداوند، ذاتی است؛ (انّک انت العلیم) ولی علم دیگران، اکتسابی است. (علّمتنا)
6- امور عالم را تصادفی نپنداریم. (انت العلیم الحکیم)