(2) ذَ لِکَ الکِتَبُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِّلْمُتَّقِینَ
آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدی راه ندارد، راهنمای پرهیزگاران است.
نکتهها:
«لاریب فیه» یعنی در اینکه قرآن از سوی خداست، شکّی نیست. زیرا مطالب آن به گونهای است که جایی برای این شکّ وتردید باقی نمیگذارد واگر شکّی در کار باشد، بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است. چنانکه قرآن میفرماید: (فهم فی رَیبهم یَتردّدون)**توبه، 45.
*** آنان در شکّی که خود ایجاد میکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.**در قرآن به موضوعات طبیعی، کیهانی، تاریخی، فلسفی، سیاسی و صنعتی اشاراتی شده، ولی هدف اصلی هدایت است.***
قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ (هدیً للنّاس)**بقره، 185.*** همانند خورشید بر همه میتابد، ولی تنها کسانی از آن بهره میجویند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ (هدیً للمتّقین) همچنان که نور خورشید، تنها از شیشهی تمیز عبور میکند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان**. (لایهدی القوم الفاسقین) توبه، 80.***، ظالمان**(لایهدی القوم الظالمین) مائده، 51. 4. (لایهدی القوم الکافرین) مائده، 67.***، کافران*****، دلمردگان**(لایهدی من هو کاذب کفار) زمر، 3. 6. (لایهدی من هو مسرف کذاب) غافر، 28.***، مسرفان و تکذیب کنندگان *****از هدایت قرآن بهرهمند نمیشوند.
سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن میفرماید: (لاریب فیه) شکّی در آن نیست. در حالی که خود قرآن شکّ وتردید مخالفان را در این باره بیان میدارد: یک جا میفرماید: (انّنا لفی شکّ ممّا تَدعونا الیه مُریب)**هود، 62. ***ما درباره آنچه ما را به آن میخوانی، در شکّ هستیم. و در مورد شکّ در وحی ونبوّت نیز میخوانیم: (بل هم فی شک من ذکری)**ص، 8.*** دربارهی قیامت نیز آمده: (لنعلم من یؤمن بالاخرة ممن هو منها فی شک)**سبأ، 21.*** بنابراین چگونه میفرماید: (لاریب فیه) هیچ شکّی در قرآن ومحتوای آن نیست؟
پاسخ: مراد از جمله «لا ریب فیه» آن نیست که کسی در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمیکند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدری محکم است که جای شکّ ندارد و اگر کسی شکّ کند به خاطر کور دلی خود اوست. چنانکه در آیه 66 سوره نمل میفرماید: (بل هم فی شک بل هم منها عمون)**نخبة التفاسیر به نقل از آیةاللَّه جوادی.***
پیامها:
1- قرآن در عظمت، مقامی بس والا دارد. (ذلک)**در ادبیات عرب، (ذلک) اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن که در پیش روی ماست، با (ذلک) اشاره میکند که حکایت از عظمتِ دست نایافتنی قرآن میکند.***
2- قرآن در زمان حیات پیامبر جمعآوری وبه صورت کتاب شده است.(الکتاب)
3- راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جملهی (لاریب فیه) نشانگر استواری و استحکام قرآن است.
4- توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. (هدی للمتقین)
5 - قرآن، مایه هدایت خالص و بدون هیچگونه ضلالت و سردرگمی است. (لاریب فیه هدی...)
6- تنها افراد پاک وپرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند میشوند. (هدی للمتقین) هرکس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندی و نورگیری او بیشتر است.**هدایت دارای مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. (والذین اهتدوا زادهم هدی)***