(21) یَأَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
ای مردم! پروردگارتان که شما وپیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکتهها:
در کتابهای قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان میشود، ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر وکار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب میکند. البتّه خطابهای قرآن مختلف است.**برای عموم میفرماید: (یا ایّها الناس)، امّا برای هدایتیافتگان فرموده: (یا ایّها الذین امنوا)***
هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسانهاست. یعنی هدف از آفرینش هستی، بهرهگیری انسانهاست**(سخّر لکم) جاثیه، 13. (خلق لکم) بقره، 29.*** وتکامل انسانها در گرو عبادت**(و ما خلقتُ الجنّ والانس الاّ لیَعبدون) ذاریات، 56.*** واثر عبادت، رسیدن به تقوی**(...واعبدوا ربّکم ... لعلّکم تتّقون) بقره، 21.*** و نهایت تقوی، رستگاری است.**(واتّقوا اللّه لعلّکم تفلحون) بقره، 189.***
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
* چون خداوند خالق و مربّی شماست. (اعبدوا ربّکم الّذی خلقکم)**مشرکان خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار مینمودند، خداوند در این آیه دو کلمه «ربّکم» و«خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت بدین نکته کند که خالق شما، پروردگار شماست.***
* چون تأمین کننده رزق و روزی و امنیت شماست. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف)**قریش، 3-4.***
* چون معبودی جز او نیست. (لا اله الاّ أنا فاعبُدنی)**طه، 14.***
عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده. او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین کافر شوند او بینیاز است: (ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فانّ اللَّه لغنی...) چنانکه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.
با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف، پاداش میدهد و این نهایت لطف اوست.
آنچه انسان را وادار به عبادت میکند اموری است، از جمله:
1- توجّه به نعمتهای او که خالق و رازق و مربّی ماست.
2- توجّه به فقر و نیاز خود.
3- توجّه به آثار و برکات عبادت.
4- توجّه به آثار سوء ترک عبادت.
5 - توجّه به اینکه همه هستی، مطیع او ودر حال تسبیح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستی باشیم.
6- توجّه به اینکه عشق وپرستش، در روح ماست وبه چه کسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: در قرآن آمده است: (واعبد ربّک حتّی یاتیک الیقین) یعنی عبادت کن تا به یقین برسی. پس آیا اگر کسی به یقین رسید، نمازش را ترک کند؟!
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالای درخت برسد، معنایش این نیست که هرگاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط میکنی. کسی که از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند؛ (فکانّما خرّ من السماء) به علاوه کسانی که به یقین رسیدهاند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظهای از عبادت دست برنداشتند. بنابراین مراد آیه،بیان آثار عبادت است نه تعیین محدودهی عبادت.
آیات وروایات، برای عبادت شیوهها وشرایطی را بیان نموده است که در جای خود بحث خواهد شد، ولی چون این آیه، اوّلین فرمان الهی خطاب به انسان در قرآن است، سرفصلهایی را بیان میکنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:
1- عبادت مامورانه، یعنی طبق دستور او بدون خرافات.
2- عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. (حتّی تعلموا ماتقولون)**نساء، 43.***
3- عبادت خالصانه. (ولا یشرک بعبادة ربّه احداً)**کهف، 110.***
4- عبادت خاشعانه. (فی صلاتهم خاشعون)**مؤمنون، 2.***
5 - عبادت مخفیانه. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها»**بحار، ج70، ص251.***
6- عبادت عاشقانه. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة»**بحار، ج70، ص253.***
و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است؛
الف: شرط صحّت، نظیر طهارت وقبله.
ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.
ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه وعاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است.**برای تفصیل بیشتر به کتاب پرتوی از اسرار نماز وتفسیر نماز نوشته مؤلف مراجعه نمایید.***
پیامها:
1- دعوت انبیا، عمومی است و همه مردم را دربر میگیرد. (یا ایها الناس)
2- از فلسفههای عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. (اعبدواربّکمالذیخلقکم)
3- اوّلین نعمتها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است. (اعبدوا ربّکم الذی خلقکم)
4- مبادا بتپرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان نیز مخلوق خداوند هستند. (و الذین من قبلکم)
5 - عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. (اعبدوا... لعلّکم تتقون)
6- به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. (لعلّکم تتقون)