تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 1
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره بقره آیه 21

(21) یَأَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏
ای مردم! پروردگارتان که شما وپیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکته‏ها:
در کتاب‏های قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان می‏شود، ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر وکار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب می‏کند. البتّه خطاب‏های قرآن مختلف است.**برای عموم می‏فرماید: (یا ایّها الناس)، امّا برای هدایت‏یافتگان فرموده: (یا ایّها الذین امنوا)***
هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسان‏هاست. یعنی هدف از آفرینش هستی، بهره‏گیری انسان‏هاست**(سخّر لکم) جاثیه، 13. (خلق لکم) بقره، 29.*** وتکامل انسان‏ها در گرو عبادت**(و ما خلقتُ الجنّ والانس الاّ لیَعبدون) ذاریات، 56.*** واثر عبادت، رسیدن به تقوی**(...واعبدوا ربّکم ... لعلّکم تتّقون) بقره، 21.*** و نهایت تقوی، رستگاری است.**(واتّقوا اللّه لعلّکم تفلحون) بقره، 189.***
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
* چون خداوند خالق و مربّی شماست. (اعبدوا ربّکم الّذی خلقکم)**مشرکان خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار می‏نمودند، خداوند در این آیه دو کلمه «ربّکم» و«خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت بدین نکته کند که خالق شما، پروردگار شماست.***
* چون تأمین کننده رزق و روزی و امنیت شماست. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف)**قریش، 3-4.***
* چون معبودی جز او نیست. (لا اله الاّ أنا فاعبُدنی)**طه، 14.***
عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده. او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین کافر شوند او بی‏نیاز است: (ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فانّ اللَّه لغنی...) چنانکه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.
با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف، پاداش می‏دهد و این نهایت لطف اوست.
آنچه انسان را وادار به عبادت می‏کند اموری است، از جمله:
1- توجّه به نعمت‏های او که خالق و رازق و مربّی ماست.
2- توجّه به فقر و نیاز خود.
3- توجّه به آثار و برکات عبادت.
4- توجّه به آثار سوء ترک عبادت.
5 - توجّه به اینکه همه هستی، مطیع او ودر حال تسبیح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستی باشیم.
6- توجّه به اینکه عشق وپرستش، در روح ماست وبه چه کسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: در قرآن آمده است: (واعبد ربّک حتّی یاتیک الیقین) یعنی عبادت کن تا به یقین برسی. پس آیا اگر کسی به یقین رسید، نمازش را ترک کند؟!
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالای درخت برسد، معنایش این نیست که هرگاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط می‏کنی. کسی که از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند؛ (فکانّما خرّ من السماء) به علاوه کسانی که به یقین رسیده‏اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‏ای از عبادت دست برنداشتند. بنابراین مراد آیه،بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده‏ی عبادت.
آیات وروایات، برای عبادت شیوه‏ها وشرایطی را بیان نموده است که در جای خود بحث خواهد شد، ولی چون این آیه، اوّلین فرمان الهی خطاب به انسان در قرآن است، سرفصل‏هایی را بیان می‏کنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:
1- عبادت مامورانه، یعنی طبق دستور او بدون خرافات.
2- عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. (حتّی تعلموا ماتقولون)**نساء، 43.***
3- عبادت خالصانه. (ولا یشرک بعبادة ربّه احداً)**کهف، 110.***
4- عبادت خاشعانه. (فی صلاتهم خاشعون)**مؤمنون، 2.***
5 - عبادت مخفیانه. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها»**بحار، ج‏70، ص‏251.***
6- عبادت عاشقانه. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة»**بحار، ج‏70، ص‏253.***
و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است؛
الف: شرط صحّت، نظیر طهارت وقبله.
ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.
ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه وعاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است.**برای تفصیل بیشتر به کتاب پرتوی از اسرار نماز وتفسیر نماز نوشته مؤلف مراجعه نمایید.***
پیام‏ها:
1- دعوت انبیا، عمومی است و همه مردم را دربر می‏گیرد. (یا ایها الناس)
2- از فلسفه‏های عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. (اعبدواربّکم‏الذی‏خلقکم)
3- اوّلین نعمت‏ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است. (اعبدوا ربّکم الذی خلقکم)
4- مبادا بت‏پرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان نیز مخلوق خداوند هستند. (و الذین من قبلکم)
5 - عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. (اعبدوا... لعلّکم تتقون)
6- به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. (لعلّکم تتقون)