(283) وَإِنْ کُنْتُمْ عَلَی سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ کَاتِباً فَرِهَنٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَنَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَاتَکْتُمُواْ الْشَّهَدَةَ وَمَنْ یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ ءَاثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ
و اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید، وثیقهای بگیرید و اگر به یکدیگر اطمینان داشتید (وثیقه لازم نیست.) پس کسی که امین شمرده شده، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست پروا کند. و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آنرا کتمان کند، پس بیشک قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه انجام میدهید داناست.
نکتهها:
هرگاه برای تنظیم سند بدهی نویسندهای نبود، میتوان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جملهی (ان کنتم علی سفر) برای آن است که معمولاً در سفرها انسان با کمبودها برخورد میکند. نظیر جملهی (اذا حضر احدکم الموت الوصیة) یعنی هنگامی که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت کنید. با اینکه میدانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لکن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.
پیامها:
1- شرط وثیقه، بدست گرفتن و در اختیار بودن است. (مقبوضة)**امام باقر علیه السلام فرمود: «لارهنالاّمقبوضة» رهن، بدون قبض نمیشود.تهذیب، ج7، ص176.***
2- کار از محکمکاری عیب نمیکند، در برابر طلب، وثیقه بگیرید.(فرهانمقبوضة)
3- جایگاه افراد در احکام تفاوت دارد. برای ناشناس رهن وبرای افراد مطمئن بدون رهن. (فرهان مقبوضة فان أمن...)
4- نگذارید اعتمادها و اطمینانها در معاملات سلب شود. (فان امن بعضکم بعضاً فلیؤدّ الذی اؤتمن) فلسفه رهن گرفتن، اطمینان است که اگر بدون آن اطمینان بود، رهن گرفتن ضرورتی ندارد.
5 - افراد آگاه به حقوق مردم، در برابر مظلومان مسئولند. (ولاتکتموا الشهادة)
6- آنجا که بیان حقّ لازم است، سکوت حرام است. (ومن یکتمها فانّه اثمٌ قلبه)
7- انحراف درونی، سبب انحراف بیرونی میشود. قلب گناهکار، عامل کتمان گواهی میشود. (ولم یکتمها فانّه آثم قلبه)
8 - ایمان به اینکه خداوند همه کارهای ما را میداند، سبب پیدایش تقوا وبیان حقایق است. (واللّه بما تعملون علیم)