(18) صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ
آنان (از شنیدن حقّ) کر و(از گفتن حقّ) گنگ و(از دیدن حقّ) کورند، پس ایشان (بسوی حقّ) باز نمیگردند.
نکتهها:
قرآن در ستایش برخی پیامبران میفرماید: آنان دست وچشم دارند، (واذکر عبادنا ابراهیم واسحاق ویعقوب اولی الایدی والابصار)**ص، 45.*** شاید مقصود آن است که کسی که دست بتشکنی دارد دست دارد، کسی که چشم خدابین دارد چشم دارد، پس منافقان که چنین دست وچشمی ندارند، در واقع همچون ناقص الخلقههایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسائل شناخت را از دست دادهاند. لذا در این سوره دربارهی منافقان تعابیری همچون «لا یشعرون، ما یشعرون، لا یعلمون، لا یبصرون، یعمعون، صم، بکم، عمی، لا یرجعون» بکار رفته است.
نظر، غیر از بصیرت است. در سوره اعراف میخوانیم: (تریهم ینظرون الیک و هم لا یبصرون)**اعراف، 198.*** میبینی که به تو نگاه میکنند، در حالی که نمیبینند. یعنی چشم بصیرت ندارند که حقّ را ببینند.
عدم بهرهگیری صحیح از امکانات و وسائل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است.**در سورهی اعراف آیهی 179 میخوانیم: (لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم اذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون) آنان دل دارند، ولی نمیفهمند، چشم دارند ولی نمیبینند، گوش دارند ولی حقّ را نمیشنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پستتر و گمراهترند، ایشان غافل هستند.***
جزای کسی که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی میزند، کوری و کری و لالی آخرت است. (ونحشرهم یومالقیامة علی وجوههم عمیاً و بکماً و صماً)**اسراء، 97.***
پیامها:
1- نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز میدارد. (صم بکم عمی)
2- کسی که از عطایای الهی در راه حقّ بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن نعمتهاست. (صم بکم عمی)
3- حقّ ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است؛ (فی ظلمات) ودیگر آنکه خود چشم دل را از دست دادهاند. (صم بکم عمی)
4- منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. (فهم لا یرجعون)