تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

اما هنوز امید هست‏

در نظامی كه معاویه بناست بدرخشد دیگر «حق» درخشش خود را از دست می دهد و انسانیّت محو خواهد شد و عنوان‏های واهی و بی محتوا نمایان می‏گردد و درنتیجه برترین ارزش‏ها بی ارزش می‏شود، مثلاً به جای «خدا» واژه «نیك» را به كار می‏برند تا آرام آرام خدا محو شود، در این حال هر كس می‏تواند خود را نمونه انسانیّت بداند بدون این‌كه به نمونه‏های اعلای معنوی نظری بشود. در این حال مهم نیست كه مذاهب زیادی به بار می‏آید مهم این است كه دیگر مذهبِ اصلی اصیل در صحنه نباشد. از ذخایر معنوی بشر غفلت می‏شود، هر چند آداب مذهبی در جامعه جاری است ولی تماماً ظاهری و بی محتوا و بی دل و دماغ است، و نهضت حسینی در چنین شرایطی‏كه همه امیدها برای برگشت به معنویت، گمشده و از دست رفته می‏نماید، پیام می‏دهد كه: امّا هنوز امید هست و هنوز فرهنگی كه پاسدار غایات معنوی باشد در میدان است.
یك وقت شما كار خوبی را انجام می‏دهید و می‏گویید چون خدا خواسته است انجام داده‏ام. این یك معرفت دینی است و خوب است، اما گاهی می‏گویید كه چون این كار نیك است آن را انجام داده‏ام. می‌خواهیم عرض كنیم، زیرِ سایة همین شعار است كه حسین(ع) كشته می‏شود! شما به فرهنگ معاویه دقت كنید، فرهنگ پیچیده‏ای است، او نیامد بگوید اسلام را نمی‏خواهیم، معاویه كاری كرد كه فرهنگ عمومی جامعه كم كم گفت حسین(ع) و فرهنگ حسینی را نمی‏خواهیم. حالا من و شما فكر كنیم كه چرا فرزندانمان از دست می‏روند؟ ببینید چه فرهنگی بر جامعه حاكم شده است. در این بیست جلسه تمام تأكید این بوده است كه فرهنگ معاویه را خوب بشناسید. فرهنگ معاویه، فرهنگ سارگون رُمی(111) است با ظاهری از آداب اسلام. یعنی شما از صدر اسلام با آمدن معاویه در صحنه سیاست با غرب درگیر هستید و امروز هم با غرب درگیر هستید، و اگر می‏خواهید مغلوب غرب نشوید فقط و فقط با فرهنگ حسین(ع) می‏توانید كه البته این موضوع نیاز به بحث و گفتگو دارد.
در فرهنگ معاویه‏ای واژه‏ای را جایگزین واژه دیگری می‏كنند و در ظاهر هم مشكلی ایجاد نمی‏شود امّا یك مرتبه می‏بینید همه چیز از دست رفته، مثلاً «به جای خدا، واژه نیك را به كار می‏برند تا آرام آرام خدا محو شود» یعنی دیگر در آن فضای فرهنگی، كار برای خدا، زیر نظر خدا و برای رضای خدا، مطرح نیست. من یك مثال ساده عرض می‏كنم. اگر در جامعه‏ای كه هنوز خدا دارد بپرسیم چرا زن‏ها باید حجاب داشته باشند؟ می‏گویند چون خدا گفته است. چرا مردان باید این‌گونه باشند؟ جواب می‏دهند چون خدا گفته است. تا وقتی فضای جامعه خدا محوری است به سرعت می‏توان از رشد فرهنگ كفر جلوگیری كرد. حالا جامعه‏ای را در نظر بگیرید كه مذاق این جامعه كم كم عوض شده و خدا كم رنگ شود اگر بپرسید كه چرا زنان باید حجاب داشته باشند؟ مجبورند با هزاران دلیل فرهنگی مسئله را توجیه كنند، به عنوان مثال می‏گویند كه چون دُرّ گران قیمت است و آن را باید از دست دزدان در امان داشت بنابراین همان‌طور كه دُرّ را در گاوصندوق می‏گذارند تا از دست دزدان در امان باشد، و چون زنان دُرّ گران قیمت هستند برای حفظ آنان از نگاه دزدان، باید در حجاب و چادر باشند - البته این استدلال بد نیست - ولی یك نفر ممكن است بگوید: آقا! چون دُرّ را روی انگشتر می‏گذارند كه بدرخشد و همه ببینند، زنان نیز باید چادرهایشان را بردارند تا همه تماشایشان كنند. ملاحظه می‌كنید چون در استدلال دوم پای خدا میان نبود امكان مناقشه هست. این‌جاست كه عرض می‌كنم در دل یك فرهنگ بی‌خدا، همه ارزش‏ها فرو می‏ریزد و برای توجیه آن باید به وسایل غیر اصیل متوسل شد، بدون این‌كه انسان متوجّه مشكل اصلی باشد. و تا فرهنگ حسین(ع) پیدا نشود، مقابله حقیقی با چنین فرهنگی امكان ندارد. چون با واژه‌های مبهم و چند پهلو میدان حضور ارزش‌ها را تنگ می‌كنند و دیگر نمونه‌های اعلای انسانی بی‌رنگ می‌شوند.
وقتی حق در جامعه بی‌رنگ شود هركس می‏تواند به ظاهر نمونه انسانیّت باشد، بدون آن‌كه نمونه‏های اعلای معنوی مطرح باشند و دیگر حسین(ع) مهم‏ترین انسان نیست، همه خوب هستند و علت خوب بودنشان هم كمالات انسان الهی نیست، مثلاً می‏گوییم چرا این آقا خوب است؟ برای این‌كه به ما كمك كرده است پل بسازیم. این یكی چرا خوب است؟ برای این‌كه دكور مسجد محله را درست كرده است. در حالی‌كه این اشخاص به خودی خود نمی‏توانند به جهت این كارها خوب باشند، چراكه قرآن می‏فرماید: «انَّ اَكْرَمَكُم عِنْدَ اللهِ اَتْقیكُمْ» اگر كسی متقی بود خوب است، اگر دكور مسجد محله را ساخته و پل ساخته و متقی است خوب است، اگر این‌گونه نیست پس «راكفلر» آن سرمایه‏دار آمریكایی با آن مؤسسه عریض و طویل خیریّه‏اش در آمریكا از همه خوب‏تر است. معاویه؛ فرهنگی را به صحنه جامعه آورد كه دیگر فقط نیكی مهم است، نیكی چیست؟ هر كس كه كارهای دنیا را خوب انجام دهد، نیك است، رفاه مهم است، نه قرب به خدا. قبلاً هم عرض كردم عكس این موضوع طوری نیست، اگر فرهنگ شما الهی شد و در این فرهنگ به ملت مسلمان كمك كردی كه رفاه او هم درست شود، هیچ خطرناك نیست ولی رفاه به خودی خود اگر مقصد شد، آمریكا ارزش می‏شود. در فرهنگ معاویه خیلی از مسلمان‏ها فریب خوردند و اصلاً نفهمیدند كه از كجا ضربه خوردند و همه چیز از دستشان رفت، حسین(ع) به عنوان یك انسان متعالی به صحنه آمد تا بگوید این فرهنگ، انسانیّت و قرب به خدا و كمال حقیقی را دارد می‏كشد.
در چنین فرهنگی از ذخایر معنوی بشر غفلت می‏شود، هر چند همه آداب مذهبی در جامعه جاری است ولی همة آن‌ها ظاهری و بی‌محتوا و بی‌دل و دماغ است. روی این نكته خیلی فكر كنید كه دشمن شما اولین كاری كه می‏كند این است كه شما از دین‏تان نتیجه نگیرید مثلاً زن حجاب دارد ولی می‏بینید كه صعود نمی‏كند! مرد اخلاق دینی را رعایت می‏كند، ولی صعود نمی‏كند و بعد هم می‏گویند چون از این آداب دینی نتیجه نگرفتیم، دین نمی‏خواهیم و ظاهراً هم حق با آن‌هاست، این كار دشمن است. به ما اجازه می‏دهد نماز بخوانیم ولی خالی از فرهنگ معنوی و محتوای قرب. یك نماز صوری، سطحی و قالبی می‏خوانیم و می‏بینیم كه جوان ما می‏گوید: آخر، پدر! تو سی سال نماز خواندی، هیچی نشدی و نمی‏بینم در اخلاق و افكار تغییر كرده باشی، من هم كه نماز بخوانم مثل تو می‏شوم، پس نماز نمی‏خوانم. ببینید فرهنگِ معنوی حسینی كه حذف شد چه اتفاقی افتاد! معاویه نماز خواند و پسرش نماز نخواند. حالا معاویه با نماز خواندنش به كجا رسید به این كه یزید نماز بخواند؟ معاویه در خفاء بدی می‏كرد و پسرش علنی فساد می‏كرد، خوب دقت كنید كه كار از كجا خراب شد و حسین(ع) آمد كه بگوید ای مسلمانان اگر فرهنگ دینی با محتوا نشود، حسین(ع) كشته می‏شود!! اگر بناست كه هركسی به هرشكلی نماز بخواند و آن نماز خواندن خوب باشد، هر كسی هم پولدار باشد و جلسه عزاداری بگیرد و دین را فقط در حدّ ظاهر نگهدارد، خوب باشد، پس زنده باد معاویه!! چراكه او پول زیاد داشت و از این كارها زیاد می‏كرد. در فرهنگ معاویه از یك چیز غفلت شده است و آن این‌كه انسان آمده است تا به آسمان وصل شود، انسان آمده است تا در ساحت قربِ به حق، خودش را ارزیابی كند. در فرهنگ معاویه شرایطی پیش می‏آید كه انسان حس می‏كند دیگر دینداری فایده ندارد و وقتی جامعه به این نقطه رسید معاویه به آرزوی خود می‏رسد. و اگر ما بیدار نشویم كه فقط دینداری فایده دارد و آن هم دینداری به روش پیامبر و اهل‌بیت(ع)، كه هم حفظ ظاهر است و هم توجه به باطن، جامعه ما هم به این نقطه می‏رسد كه دینداری فایده ندارد.
نهضت حسینی در چنین شرایطی كه آدم احساس می‏كند دیگر دینداری بی‏فایده است و همه امیدها برای برگشت به معنویت گمشده از دست رفته می‏نمایاند، پیام می‏دهد «اما هنوز امید هست و هنوز فرهنگی كه پاسدار غایت‏های معنوی باشد در صحنه است».
نمی‏دانم آیا كارد بی‌حسّی به استخوان‌تان رسیده است یا خیر؟ تقریباً تصور دشمن ما و عده‏ای از مردم ما این است كه دیگر دینداری فایده ندارد! و بعد می‏گویند حالا كه فایده ندارد، یك نماز ظاهری و سطحی می‏خوانیم، این كه سخت نیست، اما نماز هم دیگر بی‌فایده است. دیگر آن امیدهایی كه ما از دینداری‌مان می‏خواستیم تا در سراسر خانه و اداره و زندگانی‌مان پرتوافكن باشد، وجود ندارد. اما در چنین شرایط یأس‏آوری است كه از طریق حسین(ع) می‏شود روشن كرد كه آری هنوز و تا همیشه فقط دینداری فایده دارد و حسین‏(ع) در شرایطی به میدان آمد كه امید به دین قطع شده بود و هیچ چیزِ امیدوار كننده دیگری هم نبود. در شرایطی كه دشمن به شدت كار می‏كرد تا دین را در حدّ قالب نگه دارد. به قول بعضی از مغازه‏داران عربستان «نماز خواندن‌مان اتوماتیك شده است و اگر الآن شرطه‏ها هم نگویند كه درب مغازه را برای نماز اول وقت ببندید، ما خودمان به صورت خودكار یاد گرفته‏ایم در مغازه را می‏بندیم و به مسجد می‏رویم». ای مؤمنین! بترسید از این‌كه در انجام آداب دینی از دینتان برای متعالی شدنتان استفاده نكنید.
با یكی از اساتید دانشگاه مصاحبه شده بود، به او گفته بودند، ما شنیده‏ایم شما در آمریكا با شلوار كوتاه رفت و آمد می‏كردید، گفته بود بله، آن‌جا آمریكا است، من در ایران كه باشم با شلوار معمولی رفت و آمد می‏كنم و اگر به آمریكا باز گردم با شلوار كوتاه هستم، همسرم هم در آمریكا بی‌حجاب است، ولی در ایران با حجاب است یعنی اگر همسرم در ایران با حجاب است به این دلیل است كه این آداب و رسوم ایران است، ما در آمریكا با آداب و رسوم آمریكایی و در ایران با آداب و رسوم ایرانی هستیم. یعنی از نظر این آقا دستورات دینی حقیقتی ندارد بلكه رسم زمان و مكان چنین می‏طلبد. حسین(ع) آمد تا نگذارد دین ما به این صورت باشد. آن وقتی كه فكر می‏كنید دیگر امیدی نیست و معاویه غرب زده می‏خواهد شما را ناامید كند كه دیگر اسلام ناب محمدی(ص) از دست رفته است، و باید به اسلام قالبی اُموی قانع بشوید، كربلا آمده است تا بگوید: خیر، باز هم اسلام ناب محمدی(ص) كارآیی دارد و باید باشد. امام‌حسین(ع) روزنه امید است برای كسی كه می‏خواهد به دین متعالی دست پیدا كند. این استاد دانشگاهی كه پیرو عادات و رسوم آن كشوری است كه در آن زندگی می‏كند، ایمان را نمی‏فهمد، او آداب را می‏فهمد. امروز متأسفانه بعضی اوقات رادیو و تلویزیون هم در این انحراف افتاده است، مثلاً به عنوان عزاداری برای امام‌حسین‏(ع) می‏گویند، در فلان روستا در عصر عاشورا كمی چوب سر هم می‏كنند و یك چیزی می‏سازند و حجله‏ای بلند می‏كنند و در فلان روستا كار دیگری می‏كنند و اسم این اَداهای مردم را دین می‏گذارند، این دین نیست، دین یعنی ایمان به حقیقتی آسمانی و این ظاهر سازی‏ها كه هیچ باطنی هم ندارد، مربوط به دین نیست و تلویزیون در كشاندن مردم به این بازی‌ها شدیداً مقصر است.