تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

حكمت حسین‏(ع)، یا قدرت یزید؟

حسین(ع) در آینه روزگار چه دیده بود كه به اهل خیام خود گفت: نگران نباشید، بعد از من چیزی نمی‏گذرد كه شما را با احترام به موطن‏هایتان می‏رسانند و خود آنها ذلیل می‏شوند. آری؛ چه دیده بود كه یزید دستور داد با احترام با ذُریّه پیامبر(ص) برخورد كنید.(64) چراكه سراسر وجود او را شكست فرا گرفته است، و هیچ راهی برای فرار از این شكست نمی‏یابد. این است كه باید حسینی عمل نمایی تا یزید را در چنگال خود این چنین خوار و ذلیل كنی، و باید حسینی فكر كرد تا دشمن را حقیر ببینی و نه قدرتمند، و باید بیشتر از آن‌كه حسرت یزید بودن داشته باشی، حسرت حسین شدن در تو شعله‌ور باشد. هرچند با روانی كوفی‌صفتانه، آرزوی عزّت حسینی داشتن نیز یك آرزوی واهی است و هرگز محقّق نمی‏شود!
دل به عزّت یزیدی سپردن نه چاره راه است و نه رسیدن به مقصد. یعنی نمی‏شود برای پیروز شدن و به مقصد رسیدن، گفت ای كاش من قدرت یزید را داشتم؛ بلكه باید بخواهی حكمت حسین(ع) را داشته باشی تا در همة صحنه‏ها پیروز بمانی.
پی بردن به این نكته كه قدرت یزیدی اصلاً قدرت نیست و نمی‏تواند دارندة آن را به مقصد برساند و این حكمت حسینی است كه همه چیز را به مقصد و به ثمر می‏رساند، نیاز به بحث و بصیرت زیادی دارد. در حكمت حسینی قدرت اسلحه‏ها نقش محدودی دارد. حضرت ابا‌عبدالله(ع) بی‌اسلحه نبودند، بی جنگ هم نبودند، گردنشان را هم به شمشیرها نسپردند، نمی‏خواستند هم بی‏قدرت باشند، اما در شرایطی از اندیشه و ایمان به‌سر می‌بردند كه قدرت اسلحه‌های یزیدی چیزی نبود. لطف امام‌حسین(ع) باید شامل حالمان شود تا در حسرت قدرت یزیدی به‌سر نبریم و طالب حكمت حسینی باشیم. در حكمت حسینی اسلحه‏ها نقش اصلی را ندارند و همه امید به قدرت اسلحه‏ها بسته نشده است تا اگر قدرت نظامی‏مان كافی نبود از تحرّك باز بمانیم و از ادامة حیات دینی مأیوس گردیم و در نتیجه مقهور دشمن شویم. نگوییم ای‌كاش ما قدرت یزید را داشتیم تا به خدمت حسین(ع) می‏رفتیم، بگوییم ای‌كاش ما حسینی می‏اندیشیدیم تا یزید در چشم ما حقیر باشد. البته حاكمیّت اسلامی بر جامعه برای اباعبدالله(ع) چیز مطلوبی بود اما نه یك حاكمیّت تسلیحاتی و نظامیِ صِرف مثل یزید.