نظر به كربلا برای شیعه، نظر به سرزمینی نیست كه مزار حسین(ع) را در بر دارد. مگر نه اینكه زندگی یعنی تلاش و تحرك برای تقرب به خدا؟ و مگر نه اینكه كربلا سرزمین ظهور حق است در مقابل باطل؟ و مگر نه اینكه زندگی صحیح با مردم، یعنی تحقّق عدالت در رابطه با مردم؟ و مگر نه اینكه كربلا سرزمین نبرد عدالت با ستم است؟! پس نظر به كربلا نظر به آمال و آرزوهایی است كه انسان ایمانی برای آن زندگی میكند و برای آن جان میدهد.
پدران ما قهرمان حكمت بودند، چون كه با عشق به كربلا، به عنوان یك آرمان مطلق، زنده بودند، و با عشق به كربلا میمردند. یعنی با عشق به اوج آرمانی حیاتِ صحیحِ انسانی، زنده بودند، و با عشق به اوج حیات صحیح انسانی یعنی عشق به همه كربلا، میمُردند. هوشیارترین انسانها مسلّم انسانهایی هستند كه به ظهور رسیدن همه آرمانهای خود را در كربلا مییابند. یعنی ماندن در جبهة حق در همه زندگی، و مردن در دفاع از حق با تمام وجود. خوشا به حال آنها كه كربلا را تمام آرمان خود قرار دادند.
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ(ع) یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْن وَ اَصْحاب الْحُسَیْن، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهْجَهُمْ دُوْنَ الْحُسَیْن(ع).(49)
چقدر خوب زندگی را شناختند و چقدر خوب به انتها رساندند.
پروردگارا! به ظرافت و حكمتی كه به حسین(ع) لطف كردی قسم؛ و به حقیقت حسینی كه مجلای كامل حكمت تو شد، معرفت و محبّت خاندان پیامبر(صلواةاللهعلیهم) را در قلب ما شعلهور بگردان، و ما را با آنها همسرنوشت ساز.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»