در نهضت حسینی، حكمت و بصیرت نهفته است و در این نهضت یك تن، یك فرهنگ است و همه چیز، و در طرف مقابل این نهضت سی هزار تن، هیچاند هیچ، و همین بینش است كه توان رویارویی را به ملتها خواهد داد، چون آن كه بیشتر اسلحه دارد زودتر از طریق انبوه اسلحههایش به سوی مرگ میرود. پس در حكمت حسینی یك جان نیست در مقابل جانها، تا ترس، جایگزین هر انتخاب منطقی شود، یك حكمت است كه از زمین و زمان و گوشت و خون گذشته است تا ماوراء همه اینها، انسان را از پوچی برهاند و در این حال «ترس» دیگر محو میشود و برق اسلحههای از دور به نمایش درآمده دیگر نمیتوانند حكومت كنند، بلكه مجبورند نزدیك شوند و تنها را بشكافند و سرها را بِبُرَند تا معلوم شود از آنها كاری برنمیآید و ایجاد ترس كه همه قدرت اسلحهها است جایی پیدا نخواهد كرد. آری اسلحه ها را برای ترساندن ساختند و نه برای بریدن و حالا در كربلا اسلحهها؛ بریدند و شكافتند ولی نترساندند و كربلا یعنی ماوراء ترسِ دروغینِ اسلحهها، آنچه باید اراده شود، اراده میشود.