تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

آیینه را شكستند

كسی كه حكمت حسینی را نیاموخته، چگونه با انگیزه مقابله با ظلم می‏تواند دشمن را به زانو در آورد و خود در مقابل دشمن به زانو در نیاید؟ اصلاً متعجب نشوید كه بسیاری از دشمن ستیزان، پس از مدتی مدیحه گویان دشمنشان می‏شوند، در كربلا آن شخص گوشواره فرزند امام‌حسین(ع) رامی كَند، و گریه می‏كند، فرزند امام به او می‏گوید چرا گریه می‏كنی؟ می‏گوید: برای مظلومیت شما، دوباره می‏گوید: پس چرا گوشواره را می‏كَنی؟ می‏گوید: اگر من گوشواره را نكنم، یك نفر دیگر این كار را می‏كند!! یعنی حیطه شخصیت غیر حكیمانه چنین است كه هم می‏خواهد رئیس خود را راضی كند - با كشتن حسین(ع) - و هم می‏داند این كارش خلاف آن باوری است كه دارد.
«تضاد بین عقیده و عمل» یكی از مسائل مهم تاریخ است كه در كربلا اتفاق افتاده است. عقیده‏اش این است كه حسین‌بن‌علی(ع) فرزند پیغمبر(ص) است و این‌ها فرزندان رسول خدا هستند، مظلوم هستند، حقّ می‏گویند و حقّ حكومت با آن‌هاست، ولی عملش این است كه آن‌ها را بكشد. چرا بكشد؟ برای این‌كه از دست خودش راحت شود. این چه حسینی است كه نمایش دهنده خباثت كسی است كه تضاد بین عقیده و عمل پیدا كرده و به این مرحله رسیده است كه حسین‏(ع) را بكشد، تا آیینه را بشكند، یعنی حال كه خود را نمی‏تواند حسینی كند، لااقل آیینه نمایش خباثت وجودی خود را كه ضد عقیده‏اش می‏باشد بشكند. شما باید خیلی دقت كنید، این قصّه همیشه و همه وقت اتفاق افتاده است، وقتی كسی حسینی نباشد ضد عقل خودش عمل می‏كند. همین امروز هم؛ آن‌هایی كه قبله‌شان آمریكا است خبیث‌بودن آمریكا را می‏دانند، ولی چاره‏ای جز مدیحه سرایی ندارند و اگر میدان عمل پیدا كنند چنان مدیحه سرایی برای آمریكا می‏كنند كه برای امام‌زمان(عج) نخواهند كرد. این مسئله را شما باید در كربلا ببینید، حسینی باشید و حكمت حسینی را بشناسید تا نجات پیدا كنید و بدانید كه فقط روح ضد ظلم داشتن برای نجات از چنگال ظالم كافی نیست.